دوران آشنایی قبل از ازدواج چگونه باشد
دوران آشنایی قبل از ازدواج،دوران شناخت قبل از ازدواج
عدهای خود آستین بالا میزنند و در محیط کار، تحصیل، محافل عمومی، مهمانیها یا حتی شبکههای مجازی و اجتماعی به دنبال نیمه گمشدهشان میگردند و.... خیلی از جوانان نسل امروز، این نوع آشناییها را ملاکی برای انتخاب همسر ایدهآل، شناخت بیشتر و آشنایی با روحیات و خلقیات و رفتار و منش فرد مقابلشان میپندارند، اما سوال اصلی اینجاست که آشنایی قبل از ازدواج تا چه حد میتواند تضمینکننده یک انتخاب شایسته و متعاقب آن یک زندگی مشترک موفق باشد؟ اصول آشناییهای پیش از ازدواج چیست؟ حد و مرزهای آن چیست و چگونه باید رعایت شود؟ والدین دختر و پسر در کجای ماجرای انتخاب همسر فرزندانشان قرار دارند و نقش آنها تا چه حد پررنگ است؟ آیا لازم است والدین از همان مراحل اولیه آشنایی در جریان رابطه آنها باشند یا لزومی به اطلاع آنها نیست؟ و...
آشنایی های بی سرانجام
اگر دختر و پسر در محیط کار، دانشگاه، جمع دوستانه و... با یکدیگر آشنا شوند، سپس خود به تنهایی، بدون مشورت و اطلاع خانوادههایشان، ریش و قیچی به دست بگیرند و برای شناخت و آشنایی هر چه بیشتر از یکدیگر به منظور ازدواج قدم بردارند، عاقبت چه میشود؟!
روانشناسان و مشاوران ازدواج معتقدند، آشنایی دختر و پسر آن هم بدون اطلاع والدین یا بدون برگزاری مراسم خواستگاری، نهتنها پسندیده و صحیح نیست بلکه در اغلب موارد، مفید و موفق نبوده و عاقبتی جز شکست عاطفی نخواهد داشت. آشناییهای بیضابطهای که معمولا بدون خواستگاری یا بدون اطلاع والدین طرفین یا یکی از آنها پیش میرود، معمولا رابطهای سطحی، ظاهری، بدون تعهد و سرگرمیمابآنهای است که هیچ گاه حتی از همان شروع آن، مسالهای جدی در آن مطرح نبوده و نخواهد بود. روابط حاکم در این نوع آشناییها معمولا بدون سمت و سوی منطقی و عاقلانه است و غالبا با رویاها، فانتزیها و غلیان احساسات و هیجانات دختر و پسر شکل میگیرد و پیش میرود. در این مدل آشناییها، اگرچه رابطه برای دختر و پسر دلنشین، شیرین و رویایی است، اما خواستنها و عشق و عاشقیها مبتنی بر واقعیت خارجی نبوده و معمولا کاذب است؛ در این روابط، عشقی مجازی حکمفرماست که گاهی با اهدافی نامناسب و به منظور کامروایی از جانب دختر و پسر نیز توام میشود. مثلا، در رسانهها و روزنامهها کم نشنیده و ندیدهایم که در این نوع آشناییها، اغلب پسرها با دادن وعده ازدواج، دختران بسیاری را فریب دادهاند و برای رسیدن به اهداف شوم خود آشنایی را طولانیتر کرده ولی فراتر از آن پیش نرفتهاند و مدام با توسل به ترفندهایی از تعهد ازدواج طفره رفتهاند، اما پس از کامروایی خویش، دست از دختر شستهاند و قید عشق و عاشقی را برای همیشه زدهاند!
از سوی دیگر، آمار طلاق نیز چهرهای دیگر ولی متفاوت از عاقبت این نوع آشناییها را برایمان آشکار میکند، چهبسا بسیاری از ازدواجهایی که با این مدل آشناییها رقم خورده اما در نهایت با طلاق به شکست منتهی میشود.
آشنایی هدفمند و اصولی چگونه است
اولین قدم برای آشنایی هدفمند و به قصد ازدواج، خواستگاری از دختر و خواستگاری رفتن برای پسر است. این نوع آشناییهای باضابطه و اصول مدار، زمینه شناخت اصولی، منطقی و متعهدانه را هم برای دختر و پسر و هم برای خانوادههایشان رقم میزند. پس از خواستگاری، دوران آشنایی دختر و پسر شروع میشود. این دوران، معمولا سه یا چهار جلسه بیشتر به طول نمیانجامد. طی این جلسات کاملا رسمی و چارچوبدار، دختر و پسر و خانوادههایشان، تا حدودی با خانوادههای یکدیگر و لایههای سطحی شخصیت همدیگر آشنایی پیدا کرده و از فیلترهای اولیه سنجش و انتخاب یکدیگر گذر میکنند. شناخت اولیه و سطحی حاصل این دوران، در واقع میتواند مقدمه و پیشزمینه شروع یک رابطه جدیتری به نام نامزدی باشد، اگر چه این نوع آشنایی به منظور ازدواج شروع میشود، اما هرگز به این معنا نیست که الزما به نامزدی یا وعده ازدواج ختم شود چهبسا بسیاری از آشناییهای جوانها و خانوادههایشان بیش از چند جلسه فراتر نرفته و در مرحلهای از آشنایی، به دلایلی خاص از جانب یکی از طرفین یا هر دو طرف، برای همیشه متوقف میشود.
نامزدی، مرحلهای مهم برای شناخت عمیق
زمانی که دختر و پسر جوان تحت نظارت خانوادههایشان و بر طبق اصولی معین، قدری با یکدیگر آشنا و در تصمیم به ازدواج شان مصمم شدند دوره نامزدی آنها شروع میشود. این دوران با وعده صریح و قطعی برای ازدواج شروع و با امضای قرارداد عقدنامه به پایان میرسد.
دوران نامزدی نباید بسیار طولانی شود، وابستگی کاذب و غیرمنطقی، گاه باعث میشود که یکی از طرفین به خاطر غلیان عواطف مثبت زودگذر، چشم و گوش بر واقعیتهای زندگی فرد مقابل ببندد و از هر آنچه که دیدنی و شنیدنی است با دیده اغماض و چشم پوشی بسیار گذر کند یا حتی گاه، طولانی شدن بسیار این دوران، باعث دلزدگی و یاس و پشیمانی یکی از طرفین از ادامه رابطه به طور جدیتر میشود.
بهترین فرصت مناسب برای این دوران، زمانی حدود چهار تا شش ماه است، در این زمان دختر و پسر جوان و خانوادههایشان میتوانند بیش از پیش با هم آشنا شوند و همدیگر را مورد محک و ارزیابی قرار دهند؛ سپس در صورت تائید و اعتماد و فقدان مشکلی خاص و جدی، میتوان ادامه رابطه را با برگزاری مراسم عقد پیش برد، اما اگر در هر زمانی از این دوران، خانوادهها متوجه مطلبی مهم شدند و نتوانستند آن را حل و فصل کنند، بهتر است هرچه سریعترپیش از آن که وابستگی عاطفی بین دختر و پسر عمیقتر شود، ختم دوران نامزدی را اعلام کنند.
خیلی از ما در دوره آشنایی، از هم به اندازه کافی سوال نمیپرسیم؛ چون میترسیم که متقابلا طرف مقابل هم از ما سوالی بپرسد یا بفهمیم مشکلی در گذشته داشته و رابطه عاطفیمان به هم بخورد. گاهی هم اصلا نمیدانیم در مورد چه چیز باید بپرسیم. ممکناست اصلا بخواهیم مشکلهای طرف مقابل را انکار کنیم و آنها را نادیده بگیریم. مثلا وقتی میبینیم مدام عصبانی میشود، از تکنیکی به نام کماهمیت جلوهدادن استفاده میکنیم و میگوییم «آنقدرها هم عصبانی نمیشود، دیگران شلوغش میکنند!» یا به توجیه پناه میبریم: «از کودکی مشکلات زیادی را پشتسر گذاشته و به همین دلیل زیاد عصبانی میشود، خودش تقصیری ندارد!» یا با عبارتهایی مثل: «همه مردها زود عصبانی میشوند» سعی میکنیم رفتار او را منطقی جلوه دهیم!
در دوران آشنایی قبل از ازدواج چکار کنیم
این اشتباهها باعث میشود خودمان را درگیر رابطهای پرخطر کنیم اما توجه به برخی نکتهها در این دوران و البته دوران عقد بسیار کمککننده است و ما را از این خطای شناختی بیرون میآورد:
یک
از ارزشها و باورهایتان چشمپوشی نکنید. یعنی فورا نخواهید خودتان را همرنگ طرف مقابل کنید. مثلا اگر میبینید مهمانیهای آنچنانی میرود و روابطی دارد که نمیپسندید، به اجبار آنها را نپذیرید.
دو
از علایقتان دست برندارید؛ اگر وقتی با کسی آشنا میشوید، خود را غرق پرداختن به علاقهمندیهای او کنید، بیشک آسیب خواهیددید. حتی برخی افراد در این دوره به خاطر طرف مقابل رابطه خود را با دوستان و خانوادهشان کمرنگ میکنند و تماموقت خود را در اختیار او قرار میدهند که این کار هم اشتباه است.
سه
در کسانی که در زمان نامزدی و بدون شناخت، روابط زناشویی برقرار میکنند، احتمال نارضایتی زناشویی، بدبینی، عدم تعهد و نابسامانی ارتباطی بعد از ازدواج بسیار بالاتر است. نتایج تحقیقات نشان داده اگر در دوران آشنایی طرفین کنجکاویهای جنسیشان را بیمحابا به هم ابراز کنند، احتمال دارد دچار آسیب شوند. البته بهدلیل مسائل شرعی، اخلاقی، قانونی و عرفی احتمال شروع این روابط در کشور ما در دوران آشنایی اندک است ولی متاسفانه گاهی از روی بیتجربگی و ناپختگی، روابط پرخطر در دوران آشنایی شروع میشود که باعث می?شود بیشتر این آشناییها خیلی زودهنگام به شکست منجر شوند؛ مخصوصا که متاسفانه مهارت مدیریت درست و چندجانبه اینگونه روابط در بیشتر جوانان خیلی قوی نیست و گاهی با الگوبرداری از دیگران یا توجیه رفتار خود یا روشنفکری مدرن مخصوصا خانمها در معرض خطر بیشتر آسیبهای اجتماعی اینگونه روابط قرار میگیرند.
شش
هرگز تمام اطلاعات در مورد حال و گذشتهتان را برای طرف مقابل بیان نکنید. برخی فکر میکنند اگر همهچیز را با جزئیات برای فردی که با او آشنا شدهاند تعریف نکنند، صادق نیستند در حالی که صداقت 2 نوع سازنده و مخرب دارد.
کسی که به قصد ازدواج وارد رابطه با شما شده، باید به این حد از بلوغ رسیده باشد که بداند قرار است با آنچه در حال حاضر هستید، زندگی کند، نه آنچه قبلا بودهاید. پس اطلاعاتی که قصد دارید به طرف مقابل بدهید باید بهتدریج و پلکانی باشد و به همهچیز اشاره نکنید.
حواستان باشد دادن این اطلاعات غیرضروری میتواند در رابطه فعلی و در آیندهتان تاثیر مخربی داشته باشد.
برای اینکه این نکته مفهومتر شود، برایتان مثالی میزنم؛ ما 3 حریم انسانی داریم؛ حریم سوم، حریمی است که بین ما و اجتماع و دوست و آشنا وجود دارد، حریم دوم، بین ما و خانواده درجه اول مثل پدر و مادر است و حریم خصوصی اول، یعنی حریمی که فقط بین خدا و انسان است و هیچکس حق ندارد وارد آن شود. اگر میخواهیم آشنایی و دوران نامزدی موفقی داشته باشیم، حتما باید این حریمها و صداقت سازنده را بشناسیم و نه وارد حریم خصوصی اول طرف مقابل شویم و نه او را وارد این حریم خودمان کنیم.
گاهی در مطب میبینم دخترخانمهایی که قبلا رابطه عاطفی معقول و کمخطری در چارچوب اخلاق، شرع ، قانون و عرف با آقایی داشتهاند ولی بهمحض اینکه در مورد آن به طرف مقابل گفتهاند، رابطهشان دچار مشکلشده و به هم خورده یا ازدواج انجام گرفته ولی همسر به شدت به خانم بدبین شده است و آسیب بدبینی و بدگمانی بسیار شدیدتر از این صداقت مخرب است.
هفت
کسی که میخواهد وارد رابطه آشنایی و بعد نامزدی و عقد شود، باید به بلوغ ازدواج رسیدهباشد اما متاسفانه برخی از کسانی که ازدواج میکنند، به این بلوغ نرسیدهاند اما بلوغ ازدواج چیست؟ یعنی با آگاهی، دانش و مهارتهای ارتباطی مبتنی بر واقعیت نه رویا، رابطه لذتبخش مادی و معنوی خلق کنیم. در غیر این صورت دچار تنش خواهیم شد.
بدون شناخت، منطق، خودشناسی و دیگرشناسی نباید وارد هیچ رابطهای شد چون برخی در دوران آشنایی چهره واقعی خود را نشان نمیدهند و نقاب بر چهره دارند تا طرف مقابل را جذب کنند. علاوه بر این، گاهی رفتار ناسنجیده یا پرخطر تاثیرگذاری هم نشان میدهند ولی طرف مقابل به دلیل ویژگیهای خوب دیگر، متاسفانه آن را نادیده میگیرد.
نسرین صفری مشاور خانواده
منابع : جام جم / سلامت نیوز / پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده / تبیان