همه چیز در مورد زوج درمانی
couple therapy
زوج درمانی چیست،انواع روش های زوج درمانی و اصول زوج درمانی
متاسفانه زوج درمانی در ایران چندان رایج نیست. حتی اگر فهرستی از مزایای زوج درمانی را مطرح کنیم باز هم عدهای هستند که با وجود تائید تأثیر مثبت زوج درمانی حاضر نیستند از این روش برای حل مشکلاتشان استفاده کنند. پیش میآید که همسرتان با وجود اصرار شما هرگز به یک مشاور برای طرح مسأله مراجعه نکند. امتناع زوجها برای استفاده از مشاوره و زوج درمانی به مجموعهای از باورهای اشتباه و نادرست برمیگردد. چیزی که باعث میشود زوجها سراغ مشاوره نروند معمولاً ناآگاهی و اطلاعات نادرستی است که درباره مشاوره و زوج درمانی دارند
اهداف زوج درمانی
هدف در زوج درمانی کمک به زنان و مردان است تا همدیگر را بهتر درک کنند و اگر تصمیم دارند و یا میخواهند که تغییر کنند، به آنها کمک شود تا به خواسته و هدفشان برسند. در مقاله زیر ابعاد و شیوههای مختلف زوج درمانی به صورت پرسش و پاسخ مورد بررسی قرار گرفته است.
زوج درمانی فقط زن و شوهر را در بر میگیرد. بچهها به درجات مختلف در معرض مشکلات زناشویی قرار میگیرند. آنها ممکن است سراسیمه و نگران شوند و مشکلاتی از خود بروز دهند که خود این کمک میکند به بهتر شدن روابط زناشویی یا این که بتوانند بیشتر به بچهها توجه کرده و به آنها کمک کنند.
البته درمانی که در آن والدین و بچهها هر دو شرکت داشته باشند، خانواده درمانی نامیده میشود که بر روی روابط بین اعضای خانواده تأکید دارد تا این که فقط بر روی زوجها کار کند. البته ممکن است در بعضی موارد بحثها به سوی مسائل زناشویی کشیده شود که در اینجا والدین باید مراقب باشند تا بچهها مورد بی توجهی قرار نگیرند.
اغلب خانوادهدرمانگران (family therapists) ( درمانی که در آن والدین و بچهها هر دو شرکت داشته باشند ) عمدتا با زوجها کار میکنند و اصطلاح “زوج درمانی” (couple therapy) به تدریج جایگزین اصطلاح قدیمیتر”ازدواج درمانی” (marital therapy) میشود.
زوج درمانی ممکن است بوسیله روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی بالینی، پرستاران روانپزشکی، مشاوران روحانی، و خانوادهدرمانگرانی که دورههای مخصوص این کار را دیدهاند و تحت نظارت برای انجام آن تعلیم یافتهاند، انجام شود.
فرض درمانگری که در این حوزه کار میکند این است که ناراحتی و ناشادمانی که یک زوج با آن روبهرو هستند، چیزی بیش از مشکلات و علائم شخصی آنهاست. زوجی که به درمانگر مراجعه کردهاند ممکن است در مورد فاصلهگیری عاطفی، نزاع بر سر قدرت، اشکال در ارتباط برقرار کردن، حسادت، خیانت و عدم ارضای جنسی و خشونت شکایت داشته باشند.
درمانگر به زوج کمک میکند که زندگی مشترکشان را مورد بررسی قرار دهند و تصمیم بگیرند که چه تغییراتی لازم است. آنها سعی میکنند سوءتفاهمهای دوجانبه، انتظارات غیرمعقول، و تصورات بیاننشدهای که باعث تداوم تعارض میان آن دو میشود را برطرف کنند.
سیستمها و الگوهای خانوادگی
نظریه “سیستمهای خانواده” زمانی نظریه غالب در این حوزه بود و هنوز هم به عنوان یک راهنمای کلی برای زوجدرمانگرها تاثیرگذار است. این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنش که محیط خانواده را ایجاد و تقویت میکنند، تاکید دارند.
در یک زوج ناشاد، این سیستم در برابر تغییرات مقاومت میکند، زیرا به یک تعادل ناسازگارانه رسیده است، درست به همان صورتی که علائم شخصی ممکن است در برابر تغییرات مقاومت کنند، زیرا باعث میشوند تعادل عاطفی فرد حفظ شود. زوج ممکن است به طور ناآگاهانه قواعدی برای خودشان گذاشته باشند که درست عمل نمیکند. درمانگر به زوج کمک میکند که از وجود این قواعد و الگوها آشنا شوند تا بتوانند آنها را تغییر دهند.
هنگامی که دو نفر به خوبی چه به صورت کلامی و چه غیرکلامی، ارتباط برقرار نمیکنند، هر یک از آنها ممکن است فکر کند که طرف مقابلش اصول معینی را پذیرفته است، در حالی که این طور نیست. برای مثال شوهر فکر میکند زنش پذیرفته است که او تا هر زمانی که فکر میکند ضروری است، میتواند سر کار بماند، اما زن فکر میکند که شوهرش بدون اظهار این مسئله، پذیرفته است که در هنگام شام در خانه باشد. این وعدههای اظهارنشده سوءتفاهمانگیز که ناشی از مشکل ارتباطی طرفین است، ممکن است امور جنسی، وضعیت مالی خانواده یا تعداد فرزندان را در برگیرد.
درمانگرانی که بر اساس نظریه سیستمهای خانواده عمل میکنند، اغلب از مفهومی به نام “پیوند دوسویه” استفاده میکنند، موقعیتی که هنگامی ایجاد میشود که طرفین یک زوج پیامهای متناقض به هم میفرستند – پیامی که آن را بیان میکند و پیام متناقضی که از طریق ارتباط خاموش عاطفی اظهار میکنند. زوج اگر بخواهند تا رابطه خود را حفظ کنند، نباید این تناقض را بپذیرند یا به مقاصد پنهانی آن پاسخ دهند. درمان بر اساس نظریه سیستمهای خانواده برای آشکار کردن و حل کردن مشکلاتی از این نوع طراحی شده است.
زوجدرمانی رفتاری
رفتاردرمانی زوجها سه نوع کمک را برای آنها فراهم میکند: تبادل رفتاری، تعلیم دادن ارتباط، و آموزش مشکلگشایی.
در تبادل رفتاری، به هر یک از زوجین کمک میشود تا یک تغییر مطلوب در رفتار طرف مقابل را تعیین کند و طرفین موافقت میکنند با یکدیگر همکاری دوجانبه داشته باشند. درمانگر آنها را تشویق میکند تا آخر به این تعهد خود وفادار بمانند و نسبت به هم احترام نشان دهند. تعلیم ارتباط به زوج نشان میدهد تا چگونه به حساسیت به یکدیگر گوش دهند و نیازهایشان را بدون اتهام زدن به یکدیگر بیان کنند. در آموزش مشکلگشایی، زوج یاد میگیرند چگونه موضوعاتی را که تعارض ایجاد میکنند، شناسایی کنند، راهحلهای اختصاصی را پیدا کنند، به مذاکره بپردازند و مصالحه کنند.
بسیاری از رفتاردرمانگرها همچنین تلاش دارند طریقه واکنش نشان دادن زوجین به رفتار نامطلوب را پاسخ دهند. آنها ممکن است از شیوه بازسازی شناختی استفاده کنند – که در آن شیوه تفسیر هر یک از طرفین از رفتارهای طرف مقابل تغییر داده میشود. زوجین میآموزند که از کلماتی مانند “همیشه” و “هرگز” استفاده نکنند، پیش از متهم کردن دیگری شواهد را بررسی کنند، وعواقب زندگی بر اساس فرضیاتی پوشیده که به درستی آنها اطمینانی نیست، را مورد ملاحظه مجدد قرار دهند
زوجدرمانی با تمرکز عاطفی
نوع دیگری از درمان که از رواندرمانی مراجع- محور کارل راجرز و نیز از نظریه سیستمهای خانواده الهام میگیرد، و بیش از رفتار بر عواطف متمرکز میشود. درمانگر به زوج کمک میکند که تا به عنوان پیششرط درمان، عواطفی را که تعارض آنها را برمیانگیزد،شناسایی کنند تا بتوانند الگوهای رفتاری دردسرآفرین را متوقف کنند. آنها آسیبپذیریهایشان بیان میکنند و احساسات پذیرفتهنشدهشان را بروز میدهند، بعد موقعیت آنها در پرتو این احساسات مورد بررسی مجدد قرار میگیرد تا راهحلهای جدیدی به دست آید.
اغلب حل مشکل زوج به قطع کردن یا رهایی از الگوهای یا چرخههای پاسخ انعطافناپذیر منوط میشود. برای مثال یک طرف خشمگین، منتقد و شکایتگر با یک الگوی مداوما تکرار شونده، با طرف مقابلی که حالت تدافعی و انزواجو دارد، مواجه میشود. درمانگر به طرف عصبانی کمک میکند تا ناتوانیاش در مورد ارتباط برقرار کردن به صورت غیرتهاجمی- به گوش دادن به نگرانیهای طرف مقابل و پاسخ دادن به آنها با حمایت- را درک کند.
زوجدرمان روانپویشی
درمانگرهای روانپویشی معتقدند شیوهای که زوجهای بزرگسال با یکدیگر رفتار میکند، به شدن تحت تاثیر الگوهایی است که در دوران کودکی آنها تثبیت شده است – درسهایی که اغلب به صورت ناخودآگاه در خانوادهای که در آن بزرگ شدهاند به آنها آموخته شده است. درمانگر بر امیال ناخودآگاه و واکنش های دفاعی که آنها نیز عمدتا ناخودآگاه هستند، تاکید دارد. واکنشهای دفاعی مانع ابراز کامل این امیال میشوند یا آنها را به سوی دیگر منحرف میکنند.
زوجدرمانگران روانپویشی توجه خاصی بر “همانندسازی فرافکنانه”- یک واکنش دفاعی که شامل نسبت دادن امیال و تکانههای خود شما به طرف مقابلتان و رفتار کردن به نحوی به پاسخهایی را برانگیزد که شما متقاعد کند این نسبتدادن درست است.
شوهری که نمیتواندت وابستگی و ضعف خود را تحمل کند و با انعطافناپذیری و سلطهجویی به عنوان بیانی از قدرت سعی میکند به جبران مفرط این خصوصیت خود بپردازد. این رفتار شوهر ممکن است به رفتار وابسته و انفعالی در همسرش بینجامد- که او میتواند هم همذاتپنداری کند و در عین حال از آن احساس تلخکامی کند.
به عقیده رواندرمانگران روانپویشی، چنین الگوهای مکملی اغلب از روابط دوران کودکی با والدین سرچشمه میگیرد.
نقش درمانگرها در زوج درمانی :
درمانگرها نفر سومیهستند که به مشکلات زوجها گوش میدهند تا این که آنها افکار و احساسات خود را بیان کنند و همچنین به آنها کمک شود تا زمینه مشکلات و مسائل خود را روشن و معین کنند.
نقش درمانگرها در زوج درمانی :
۱) مشکلات و این که زن و شوهر آنها را چگونه میبینند؟
۲) تاریخچه ای از ارتباطات خود
۳) و تاریخچه زندگی فردی هر کدام از طرفین (زوجها) این کار، درمانگر را قادر میکند تا تفاهم بیشتری را برقرار سازد و ارزیابیهای خود از موقعیت را به بحث بگذارد و بالاخره، راهکارها و نوع درمان را مشخص کرده و پیشنهاد دهد.
درمانگر ممکن است مانند یک آرام بخش عمل کند به گونه ای که کوشش کند تا کج فهمیها و سوءتفاهمها در روابط بین زن و شوهر مشخص شود که نتیجه این امر، نگاه جدیدی است که آنها به رفتار و احساسات خود پیدا میکنند تا بتوانند مشکلات خود را راحت تر حل کنند.
نگرانیهای رایج در مورد زوج درمانی من فکر میکنم مشکلات شخصی ام موجب تنش در زندگیمان میشود، آیا من به تنهایی باید از یک درمانگر کمک بگیرم یا هر دو با هم؟ مشکلات شخصی مانند اعتماد به نفس پایین، بیماری، استرس کاری و غیره … بر روی شریک زندگی و روابط بین آنها تأثیر میگذارد. پس معمولاً بهتر است هر دو زوج در جستجوی کمک برآیند تا این که هر زوج قادر شود، مشکلات زوج دیگر را درک کند و درمانگر نیز مشکلات را از هر دو دیدگاه بشنود و بررسی کند و سپس وی میتواند درمان فردی یا زوج درمانی را پیشنهاد دهد. اگر من به کمک احتیاج داشته باشم، به این معنی است که من دیوانه یا روانی ام؟ جستجوی کمک برای مشکلات شخصی یا مشکلات زناشویی به معنی بیماریهای روانی نیست. آن به معنی بالغ شدن و یا آماده شدن برای اداره کردن مسائل و مشکلات است، که اگر بدون حل باقی بماند ممکن است به استرسهای قوی تر و یا از هم پاشیدن زندگی منجر شود.
زوج درمانی رفتاری
رفتاردرمانی زوجها سه نوع کمک را برای آنها فراهم میکند: تبادل رفتاری، تعلیم دادن ارتباط، و آموزش مشکلگشایی. در تبادل رفتاری، به هر یک از زوجین کمک میشود تا یک تغییر مطلوب در رفتار طرف مقابل را تعیین کند و طرفین موافقت میکنند با یکدیگر همکاری دوجانبه داشته باشند. درمانگر آنها را تشویق میکند تا آخر به این تعهد خود وفادار بمانند و نسبت به هم احترام نشان دهند. تعلیم ارتباط به زوج نشان میدهد تا چگونه با حساسیت به یکدیگر گوش دهند و نیازهایشان را بدون اتهام زدن به یکدیگر بیان کنند.
در آموزش مشکل گشایی، زوج یاد میگیرند چگونه موضوعاتی را که تعارض ایجاد میکنند، شناسایی کنند، راهحلهای اختصاصی را پیدا کنند، به مذاکره بپردازند و مصالحه کنند. درمانگران رفتاری، چه در حین جلسات درمانی و چه در تمرینهای خانگی ممکن است تکالیفی را برای زوجین تجویز کنند که الگوهای ناسازگارانه را برای آنها روشن میکند.
مثلا ممکن است به زن گفته شود انتقادش از همسرش را تشدید کند تا زمانی که شوهر او را به چالش بکشد. اگر زوج در حال متارکه هستند، درمانگر ممکن است که مرد را متعهد کند که ۴ یا ۵ شب در هفته برای شام به خانه بیاید. بسیاری از رفتاردرمانگرها همچنین تلاش دارند طریقه واکنش نشان دادن زوجین به رفتار نامطلوب را اصلاح کنند. آنها ممکن است از شیوه بازسازی شناختی استفاده کنند – که در آن، تفسیر هر یک از طرفین از رفتارهای طرف مقابل تغییر داده میشود. زوجین میآموزند که از کلماتی مانند «همیشه» و «هرگز» استفاده نکنند، پیش از متهم کردن دیگری شواهد را بررسی کنند، و عواقب زندگی براساس فرضیاتی پوشیده را که به درستی آنها اطمینانی نیست، مورد ملاحظه مجدد قرار دهند (مانند این عقیده که شما هرگز نباید در برابر همسرتان خشمگین شوید).
زوج درمانی با تمرکز عاطفی
نوع دیگری از درمان که از رواندرمانی مراجع مدار کارل راجرز و نیز از نظریه سیستمهای خانواده الهام میگیرد، و بیش از رفتار بر عواطف متمرکز میشود، درمانگر به زوج کمک میکند که تا به عنوان پیششرط درمان، عواطفی را که تعارض آنها را برمیانگیزد، شناسایی کنند تا بتوانند الگوهای رفتاری دردسرآفرین را متوقف کنند. آنها آسیبپذیریهایشان را بیان میکنند و احساسات پذیرفتهنشدهشان را بروز میدهند، بعد موقعیت آنها در پرتو این احساسات مورد بررسی مجدد قرار میگیرد تا راهحلهای جدیدی به دست آید.
اغلب حل مشکل زوج به قطع کردن یا رهایی از الگوها یا چرخههای پاسخ انعطافناپذیر منوط میشود. برای مثال یک طرف خشمگین، منتقد و شکایتگر با یک الگوی مداوما تکرار شونده، با طرف مقابلی که حالت تدافعی و انزواجو دارد، مواجه میشود. درمانگر به طرف عصبانی کمک میکند تا ناتوانیاش در مورد ارتباط برقرار کردن به صورت غیرتهاجمی- به گوش دادن به نگرانیهای طرف مقابل و پاسخ دادن به آنها با حمایت- را درک کند.
زوج درمانی متمرکز بر عواطف ممکن است زوج را تشویق کند که به مشکلاتشان در قالب نیازهای دلبستگی چارچوبی دوباره ببخشند. وعده نظریه دلبستگی این است که ایجاد پیوند عاطفی ایمن با شخص دیگر نیازی اساسی برای بقا است که پایگاهی در جهان برای فرد فراهم میآورد. از هنگام نوزادی، همه ما به دیگرانی نیاز داریم که به ما اهمیت دهند و به نیازهای ما با حساسیت پاسخ دهند. الگوهای دلبستگی معمولا در ابتدا در رابطه میان والد و کودک ظاهر می شوند و بعد در طول زندگی اغلب تکرار میشوند.
دلبستگی ایمن هم باعث راحتی می شود و هم فضایی برای کاوش مستقل را باز میگذارد. هنگامی که دلبستگی نامطمئن و ناایمن است، افراد ممکن است خشمگین – و اگر پاسخی به آنها داده نشود- افسرده و نومید شوند. آنها ممکن است دلبستگی تحریف شده پیدا کنند که شکل یک اتصال از سر اضطراب به دیگری را به خود بگیرد؛ یا ترکیبی از هر دو حالت دهد.
پیوند دوگانه در این حالت به این صورت درمیآید: «بیا پهلوی من، به تو نیاز دارم» و «تو خطرناکی، از من دور شو.» زوجهایی که به دنبال کمک درمانی میروند، دچار «آسیب دلبستگی» هستند- بحرانی که ممکن است شامل بیوفایی، فریبکاری مالی، خشونت، کلمات تند و برخورنده یا خیانت آشکار باشد. یکی از طرفین ممکن است در هنگام لحظهای بحرانی مانند از دست دادن شغل یا بیماری وخیم احساس کند از لحاظ عاطفی نادیده گرفته شده است. ممکن است تهدید به طلاق یا متارکه مطرح باشد.
در روند درمان، ابتدا طرف آسیبدیده ممکن است با خشم یا اندوه واقعه را بیان کند، در حالی که طرف مهاجم آسیبهایی را که وارد کرده است کم جلوه میدهد یا حتی تدافعی به خود میگیرد. رواندرمانگر طرف آسیبدیده را تشویق میکند که به جای خشمگین شدن، ناراحتی و ترس خود را نشان دهد، و طرف مهاجم را تشویق میکند تا مسوولیت کارهایش را بپذیرد و شرمندگی خود را نشان دهد. بعد از طرف آسیبدیده ممکن است تقاضای مراقبت و تسلایی را بکند که در هنگام حادثه به او داده نشده بود، و طرف مهاجم ممکن است بر خود غلبه کند و به تسلیدادن آسیب دلبستگی طرف مقابل کمک کند.
زوج درمان روانپویشی
درمانگرهای روانپویشی معتقدند شیوهای که زوجهای بزرگسال با یکدیگر رفتار میکنند، به شدت تحت تاثیر الگوهایی است که در دوران کودکی آنها تثبیت شده است- درسهایی که اغلب به صورت ناخودآگاه در خانوادهای که در آن بزرگ شدهاند به آنها آموخته شده است. درمانگر بر امیال ناخودآگاه و واکنشهای دفاعی که آنها نیز عمدتا ناخودآگاه هستند، تاکید دارد.
واکنشهای دفاعی مانع ابراز کامل این امیال میشوند یا آنها را به سوی دیگر منحرف میکنند. زوجدرمانگران روانپویشی توجه خاصی بر «همانندسازی فرافکنانه»- واکنشی دفاعی که شامل نسبت دادن امیال و تکانههای خود شما به طرف مقابلتان و رفتار کردن به نحوی به پاسخهایی را برانگیزد که شما را متقاعد کند، این نسبت دادن درست است.
شوهری که نمیتواند وابستگی و ضعف خود را تحمل کند و با انعطافناپذیری و سلطهجویی به عنوان بیانی از قدرت سعی میکند به جبران مفرط این خصوصیت خود بپردازد. این رفتار شوهر ممکن است به رفتار وابسته و انفعالی در همسرش بینجامد- که او میتواند هم با آن همذاتپنداری کند و در عین حال از آن احساس تلخکامی کند. به عقیده رواندرمانگران روانپویشی، چنین الگوهای مکملی اغلب از روابط دوران کودکی با والدین سرچشمه میگیرد.
اگر همه چیز درست پیش برود، زوجین موفق میشوند که این احساسات نسبت به یکدیگر را از احساسات و تجربیات گذشتهشان نسبت به والدین خودشان جدا کنند.
شیوه های مورد استفاده در زوج درمانی
۱) نظریه سیستم خانواده: این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنش در محیط خانواده به عنوان یک سیستم تاکید دارد و هدفاش آشنایی زوجین با قواعد و الگوهایی است که ناآگاهانه در این سیستم عمل میکنند.
۲) زوج درمانی رفتاری: در این نوع رواندرمانی، از شیوههای رفتار درمانی مانند تبادل رفتاری، تعلیم دادن نحوه برقراری ارتباط و آموزش مشکلگشایی استفاده میشود.
۳) زوجدرمانی متمرکز بر عواطف: این شیوه بر عواطف زوجین که باعث ایجاد تمارض میان آنها میشود تاکید دارد و از طریق شناساندن این عواطف،سعی بر تغییر رفتارها دارد.
۴) زوجدرمانی روانپویشی: در این شیوه فرض بر این است که رفتارهای زوجین در بزرگسالی ناشی از الگوهای رفتاری دوران کودکی آنهاست و سعی بر این است که زوجین با شناخت این موضوع احساسات فعلیشان را از احساسات و تجربیات گذشتهشان نسبت به والدینشان جدا کنند.
فرد و زوج
علایم روانی شخصی و مشکلاتی که زوجین با آن روبه رو هستند به شیوهای پیچیده با هم مرتبط هستند. اغلب چرخهای معیوب پیش میآید که در آن رابطه طرفین بهوسیله انزواجویی و تحریکپذیری شخص افسرده، رفتار تهاجمی و تکانشی فرد مبتلا به مانی (شیدایی)، نیاز به اطمینانبخشی مداوم ناشی از اضطراب و مانند اینها به خطر میافتد. تعارض میان هر یک از زوجین این علایم را تشدید میکند تا زمانی که گفتن اینکه این چرخه از کجا آغاز شده است، مشکل میشود.
زوج درمانگرها ممکن است بر کنشهای اختصاصی متمرکز شوند که علایم فردی را تشدید کند، یا ممکن است آنها یکی از زوجین را به یک درمانگر جایگزین معرفی کنند.
همچنین میتوان به زوجین با درمانهایی مانند آموزش آرامشبخشی، شیوههای رفتاردرمانی مانند قراردادن در معرض عامل تنش و پیشگیری از پاسخ، یا درمانهای شناختی مانند ساختاردهی مجدد شناختی، یاری رساند و در حالی که درمان پیشرفت میکند و اطلاعات به درمانگر ارایه میشود، تغییرات را تحت نظارت قرار داد. در اغلب موارد زوجدرمانی و درمان فردی با هم ترکیب میشود. همچنین در صورتی که خشونت خانوادگی شدیدی وجود داشته باشد، ممکن است زوجین را به صورت جدا از هم درمان کرد.
زوج درمانی در ایران
کم یا زیاد همه زوجها با هم اختلاف دارند. خیلی از اختلاف نظرهای رایج میان زوجها قابل حل و رفع هستند و معمولاً با کمی تلاش تمام میشوند اما برای بعضی از تنشها و اختلافاتی که عمیق و ریشه دار هستند یک درمانگر یا مشاور برای فهم اختلافات و ارائه راهکار مؤثر لازم است.
زمانی که احساس کنید شریک و همراهتان را مثل قبل دوست ندارید و یا اصلا او دشمن قسم خورده شماست و یا وقتی که رابطه شما سرد و بی تفاوت است و خانه مشترک فقط مکانی برای خواب و استراحت است و یا اگر ناگهان متوجه ناسپاسی، اعتیاد و بیماری خاصی در همسرتان شوید به این معنی است که رابطه شما دچار مشکل جدی است. مسلم است که نمیتوانید به تنهایی مشکلاتتان را حل کنید وهدف زوج درمانی دقیقاً این است که اوضاع نابسامان زندگی زناشویی و خانوادگیتان را درست کنید و راه حلی برای اختلافات پیدا کنید.
متاسفانه زوج درمانی در ایران چندان رایج نیست. حتی اگر فهرستی از مزایای زوج درمانی را مطرح کنیم باز هم عدهای هستند که با وجود تائید تأثیر مثبت زوج درمانی حاضر نیستند از این روش برای حل مشکلاتشان استفاده کنند. پیش میآید که همسرتان با وجود اصرار شما هرگز به یک مشاور برای طرح مسأله مراجعه نکند. امتناع زوجها برای استفاده از مشاوره و زوج درمانی به مجموعهای از باورهای اشتباه و نادرست برمیگردد. چیزی که باعث میشود زوجها سراغ مشاوره نروند معمولاً ناآگاهی و اطلاعات نادرستی است که درباره مشاوره و زوج درمانی دارند.
مشاوره هیچ تأثیری ندارد
متاسفانه خیلی از درمانگرهایی که روی روابط زناشویی کار میکنند از روش درمانی مناسب و ویژه زوجها استفاده نمیکنند. این مشکلی است که به طور کلی وجود دارد. مشاوره یا درمانگری که آموزش خاصی در زمینه مشکلات و مسائل زناشویی ندیده است و تجربه کافی برای درک یک مشکل خاص و ارائه راهکار درست ندارد معمولاً باعث میشود که زوجها استفاده از مشاوره را کاری عبث بدانند. اما دقیقاً به همین دلیل است که شما برای حل مشکلات زناشوییتان باید به یک درمانگر با تخصص مشاوره خانواده و زوج درمانی مراجعه کنید. این فرد باید تخصص و سابقه کافی در این زمینه داشته باشد. روان درمانگر و مشاور باید در حوزه مشکلات زناشویی از متدهای پیشرفته این حوزه استفاده کند و در واقع ادعایش این باشد که او یک مشاور خانواده و
زوج درمان است.برای حل مسائل و اختلافات زناشویی نباید به هر مشاور یا روانشناسی مراجعه کنید چون در اینصورت احتمال اینکه نتیجه مطلوبی به دست نیاورید بسیار زیاد است.
زوج درمانی یک کار طولانی و وقت گیر است
باتوجه به روش و متدی که رفتار درمان یا روان درمانگر و مشاور شما از آن استفاده میکند این کار میتواند یک روند طولانی یا کوتاه مدت باشد. اما به طور کلی زوج درمانی آنطور که شما فکر میکنید روند کشدار و طولانیای نیست. اما هیچ کس نمیتواند تعیین کند که هر دوره زوج درمانی چقدر طول میکشد چون این مسأله به عمق و شدت اختلافات زناشویی هم ربط دارد. این روندی است که به سه تا شش ماه زمان نیاز دارد تا مشکلات شناسایی و راهکارها ارائه شوند. اگر مشکلات پیچیده و عمیق باشند و یا اختلالهای روانی هم در این میان وجود داشته باشد این زمان ممکن است طولانیتر شود. در مواردی که خیانت و یا انواع خشونت وجود دارد درمان افراد نیاز به زمان بیشتری دارد. به این ترتیب باید بگوییم زوج درمانی خیلی طولانی نیست مگر اینکه مشکلات شما اساسی و ریشهدار باشند اما مسلما هرگز ابدی نیستند.
من متهم همه مشکلات خواهم بود
به جز مسائلی مثل خشونت و پرخاش که ممکن است کاملاً یک طرفه اتفاق بیفتند و میتوانند رفتاری نهادینه شده در فرد باشند، اصلا لزومی ندارد که فکر کنید در مشاورهها متهم شناخته خواهید شد. زوج درمانی به عمل و عکسالعمل توجه دارد. مجموعهای از رفتارها، حرفها و واکنشها بررسی میشوند تا مشکل اصلی یک رابطه شناخته شود. هر فرد درگیر در رابطه باید تأثیر رفتار و واکنش خودش را بپذیرد و اگر لازم است آن را تغییر بدهد. حتی در مواردی مثل مسأله خیانت که معمولاً یک نفر خیانت کرده است و گناهکار شناخته میشود،درمانگر به الگوهای رفتاری هر دو نفر توجه میکند. به ندرت پیش میآید که در یک رابطه فقط یک نفر مقصر و عامل همه اشتباهات باشد. بنابراین نگران نباشید شما تنها عامل ایجاد مشکلات در رابطه نیستید.
همسرم نیاز اساسی به درمان دارد نه من
وقتی یکی از زوجها دچار اختلال روانی است بدون شک زوجدرمانی بهترین راه برای درمان آن نیست اما شروع خوبی برای درمان است. یک زوج درمانی مؤثر میتواند به کاهش برخی از نشانههای افسردگی، اضطراب و اضطراب پس از حادثه (اضطرابهای تروماتیک) و اختلالهای دیگر روانی کمک کند. یک رابطه محکم و حمایت گر به طور طبیعی بسیاری از رنجها را کم میکند حتی اگر مشکل از سوی یک نفر و مسأله فقط اختلال روانی یک نفر باشد. گاهی
زوج درمانی به مشاوره فردی تبدیل میشود و هر کس به تنهایی با درمانگر گفتگو میکند. در واقع زوج درمانی ترکیبی از مشاوره فردی و گروهی است.
مشاور به ما خواهد گفت که ادامه بدهیم یا جدا شویم
بعضی از درمانگرها ممکن است به شما بگویند که باید با هم زندگی کنید یا از هم جدا شوید. اما در واقع کار زوج درمانگرها این است که به شما کمک کنند تا دلیل مشکلاتتان را پیدا کنید و راهکارهای مؤثر برای بهبود ارتباط را ارائه میدهند. اما اینکه آیا باید با هم زندگی کنید یا جدا شوید تصمیم شخصی شما است که با توجه به روند مشاوره باید به آن برسید. یک مشاور معمولاً نمیگوید که در نهایت چه تصمیمی بگیرید، بروید یا بمانید.
راه حلی برای مشکلات ما وجود ندارد
کم پیش میآید که یک زوج بعد از اینکه متوجه اختلافات شدند فورا به یک مشاور مراجعه کنند. معمولاً افراد خیلی دیر سراغ مشاور میروند. اما در هر صورت حتی برای زخمهای عمیق هم التیامی وجود دارد.
با روش درست و تلاش زیاد میتوان برای هر مشکلی راه حلی پیدا کرد. روانشناسی روشها و راهکارهایی برای التیام آسیبها و جراحتهای عمیق دارد و تاکنون به زوجهای زیادی کمک کرده است. فقط کسانی زخمهایشان درمان نمیشود که واقعاً نمیخواهند و یا به اندازه کافی تلاش نمیکنند. اگر شما یکی از کسانی هستید که زوج درمانی را از سر ناچاری و یا با ناامیدی امتحان میکنند؛ بله حق با شماست راه حلی برای مشکلاتتان وجود ندارد.
حرف زدن درباره مشکلات اوضاع را بدتر میکند
شاید تلاش فردیتان برای حرف زدن درباره مشکلات اوضاع را بدتر کرده و یا تجربههای ناموفقی از زوج درمانی داشتهاید که شما را به این نتیجه رسانده است. مهارت درمانگر و تواناییاش در مدیریت احساسات و واکنش زوجها عامل مهم و مؤثری است. او باید بتواند برای هر کدام از شما فضای امنی برای حرف زدن، گفتگو و بحث کردن فراهم کند.
این باورهای رایج و نادرست باعث میشوند زوجها برای حل مشکلات زناشویی از مشاوره گرفتن و زوج درمانی امتناع کنند. اما شما میتوانید این باورها را کنار بگذارید واز این امکان برای بهبود رابطه استفاده کنید. تلاش شما به همراه کمکها و راهنماییهای یک مشاور حرفهای باعث موفقیتتان خواهد شد. پس زوج درمانی را کار بیهودهای ندانید
منابع : سایت پارسی طب / بخش دوم : روزنامه اطلاعات
گرداوری از : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده