آزار و سوء استفاده جنسی
سارا ناصرزاده
پژوهشگر و روان درمانگر جنسی
قربانی آزار جنسی;
اکثر افرادی که مورد آزار جنسی و یا حتی آزار جسمی قرار گرفته اند حس میکنند که بدنشان از آنها گرفته شده است
آزار و سوءاستفاده جنسی در حالت کلی زمانی اتفاق می افتد که یک فرد بدون اطلاع و یا رضایت فرد دیگر از او لذت جنسی ببرد طوری که باعث تحقیر شخص شده و یا به شخص آسیب روحی و یا جسمی وارد شود.
آزار و سوءاستفاده جنسی درجات مختلف دارد. آزار جنسی میتواند جزو دسته جرم ها تلقی شود و جوامع مختلف مجازات های متفاوتی را برای افراد مجرم در نظر می گیرند.
آزار های جنسی به سه دسته تقسیم میشوند:
۱-آزارهای جسمی: یعنی چنانچه فردی شخص دیگر را مجبور به برقراری ارتباط جنسی کند در حالتی که فرد مایل به برقراری این ارتباط نباشد) تجاوز جنسی(و یا دستمالی کردن فرد دیگر در صورت عدم آگاهی و یا رضایت فرد.
۲- آزارهای روانی و روحی: یعنی کلماتی به کار برده شود که باعث احساس تحقیر شخص دیگر شود مثل متلک گویی، و یا دنبال کردن فرد و آزارهای تلفنی که شخص را مورد فشار روانی قرار دهد. یا حتی اگر فردی در حال تعویض لباس باشد و فرد دیگری بدون اطلاع وی به تماشای او پرداخته و لذت جنسی ببرد یک نوع از سوءاستفاده جنسی را مرتکب شده.
۳-سوء استفاده از موقعیت و اعتماد طرف مقابل در اعمال زور برای برقراری رابطه جنسی: مثلا فرد بزرگسالی که از بی دفاع بودن کودکی استفاده میکند و یا بدلیل نسبتی که با وی دارد او را به برقراری ارتباط جنسی تشویق و یا وادارد میکند. مثل معلم، پدر و مادر، و اقوام یا رئیسی که از موقعیت خودسوء استفاده کرده و کارمند خود را تحت فشار قرار میدهد.
هرگونه تعرض به فضای خصوصی افراد بدون درک آنها از شرایط وخواست آنها که باعث وارد آمدن فشار روحی و احساس تحقیر در فرد شود آزار و سوءاستفاده جنسی است. بنابراین متلک گفتن، دستمالی کردن افراد و بوق زدن و چشم چرانی،ایستادن بر سر راه افراد و مزاحمت های خیابانی و مسائلی از این دست هم جزو آزارها و سوئاستفاده های جنسی بشمار می روند.
بشنویدقسمت یازدهم برنامه درگوشی ها را اینجا بشنوپد
برخی افراد براثر ناآگاهی از قوانین و مناسبات قابل قبول اجتماعی دست به چنین کاری می زنند و برخی دیگر دچار اختلالات روحی و یا روانی هستند که آنها را به سمت ارتکاب به این اعمال ناپسند سوق می دهد.
سارا ونازنین:
در فرهنگ هایی که آموزش جنسی شرایط روحی طرف مقابل را در بر نمی گیرد موارد آزار جنسی شایع تر است.
البته آمارهای مربوط به این مسئله دقیق نیستند چون به دلایل زیادی از جمله دلایل زیر افراد ممکن است
گزارش این وقایع به مقامات را در اولویت قرار ندهند:
* فرد نمیداند به کجا و چه کسی مراجعه کند
* فرد نمیداند که این کاری که انجام شده آزار جنسی بوده و کاری نیست که همه انجام می دهند
* ترس از آبروریزی و شکستن حرمتهای فامیلی و خانوادگی
* ترس از اینکه متهم به دروغگویی و هرزگی شود
* فرد آزار دهنده شخص را تهدید کرده که اگر موضوع را بازگو کند خودش و یا عزیزانش تاوان آن را باز پس خواهند داد
افرادی که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند بسته به نوع این آزار و اثری که روی آنها داشته میتوانند دچار اختلالات ریشه دار جنسی شوند بطور مثال فردی که بخصوص در دوران خردسالی و یا نوجوانی مورد آزار بوده در برقراری ارتباطات جنسی در آینده ممکن است دچار یک و یا چند مورد از این حالات شود:
* از برقراری ارتباط جنسی واهمه داشته باشد
* از برقراری ارتباط جنسی بشدت سرباز بزند
* به رابطه جنسی به عنوان یک وظیفه نگاه کند
* در برانگیخته شدن جنسی مشکل داشته باشد
* در صورتی که کسی به او دست بزند احساس انزجار، ترس و عصبانیت پیدا کند
* در حین برقراری ارتباط جنسی نتواند در لحظه حظور داشته باشد و از نظر فکری فرسنگ ها دور باشد.
* در روابط جنسی وسواس گونه و نامتعارف وارد شود
* برای خانم ها درد در هنگام دخول و یا غیر ممکن بودن دخول بر اثر انقباضات غیر طبیعی دهانه واژن
* برای آقایان مشکلات نعوظ و عدم کنترل بر روی زمان انزال
* تمایل داشتن به برقراری جنسی به همان صورتی که در هنگام آزار جنسی اتفاق افتاده
* خودآزاری جنسی و دیگر آزاری جنسی
فهرست بالا تنها موارد شایع را در بر میگیرد اما این اثرات میتواند از یک فرد تا فرد دیگر کاملا متفاوت باشد. بطور کلی اکثر این افراد در برقراری ارتباطات با دیگران دچار مشکل هستند به این صورت که یا بیش از حد صمیمی میشوند و یا از حد خاصی جلوتر نمیروند.
این نکته هم شایان ذکر است که آزار و سوء استفاده جنسی چه برای مردان و چه برای زنان، چه برای کودکان و چه برای افراد مسن وجود دارد و با وجود اینکه زنان و کودکان بیشتر مورد آزارهای جنسی قرار میگیرند اما مردان و افراد مسن هم از این قاءده مستثنا نیستند.
موقعیت همسر یا شریک جنسی فردی که مورد آزار جنسی قرار گرفته
فردی که مورد آزار جنسی واقع شده قربانی اول و شریک جنسی وی در واقع قربانی دوم این عمل است. همسریا شریک جنسی فردی که مورد آزار جنسی واقع شده ممکن است احساس طرد شدگی کند، مدام به این فکر کند که شاید کاری را انجام می دهد که فرد آزار دهنده با همسرش انجام داده و نمی داند کدام کار درست است و کدام ممکن است باعث برانگیخته شدن احساسات منفی در شریک جنسی اش شود و در عین حال نمی تواند گذشته همسرش را تغییر دهد.
در برخی موارد افرادی که مورد آزار جنسی واقع می شوند آگاه نیستند که خودشان به نوعی این رفتار را دعوت کرده اند
فرد ممکن است بشدت نسبت که فردی که این کار را انجام داده عصبانی باشد. در حالتی که فرد مورد آزار دچار زیاده خواهی جنسی و یا اعتیاد جنسی است ممکن است به شریک جنسی اش فشار بیش از حد آورده و باعث برانگیخته شدن احساسات منفی در وی شود. در برخی اوقات هردو فرد تجربه آزار جنسی داشته اند. در هر حالت این مهم است که زوج با هم مورد مشاوره قرار گیرند تا احساسات هردو در نظر گرفته شود.
درمان
همه افرادی که مورد آزار جنسی بوده اند ممکن است آمادگی شروع فرایند درمان را نداشته باشند. این افراد غالبا نیاز دارند که ابتدا درک درست و محکمی از خودشان داشته باشند و از سطح عزت نفس خوبی برخوردار شوند.
در مرحله بعدی آنها باید تمایل داشته باشند که رابطه جنسی شان را در سطحی عمیق تر تجربه کنند و مثلا بجای اینکه به رابطه جنسی به عنوان وظیفه نگاه کنند بخواهند که از آن لذت هم ببرند. این مسئله معمولا اتفاق نمی افتد تا زمانی که فرد احساسات خود را در مورد واقعه ای که اتفاق افتاده برای خود روشن کند و مثلا بداند که در مورد فردی که او را مورد آزار قرار داده چه حسی دارد؛ عصبانیت؟ ضعف؟ تحقیر؟ و غیره.
در مواقعی که زوج ها بر روی روابط جنسی شان کار می کنند دانستن اینکه یکی و یا هر دو فرد در این رابطه مورد آزار جنسی بوده اند برای مشاور ضروری است در غیر این صورت ممکن است مواردی را بحث کند و یا زوج را به انجام کارهایی تشویق کند که موضوع را بدتر کند.
--------------------------------------------------------
توصیه من این است که چنانچه در صدد شکافتن تجربه تان از آزار جنسی برآمدید حتما این روند را با همکاری مشاور خبره انجام دهید که در صورت لزوم بتواند به شما کمک کند تا احساساتی را که بر انگیخته میشوند را کنترل کرده و در جهت مثبت هدایت کنید.
در حالت ایده آل فردی که تخصص مشاوره زوج ها، مشاره جنسی و تجربه کار با قربانیان آزار جنسی را هم دارد توصیه میشود. هدف این نیست که فرد به داشتن رابطه جنسی تشویق شود.
هدف از این فرایند این است که فرد بتواند حد خود را بشناسد یعنی بداند در چه زمانی و با چه شخصی می خواهد ارتباط جنسی داشته باشد و تا چه حد می خواهد در این ارتباط پیش برود.
همچنین در صورت تمایل، قدرت برقراری ارتباط صمیمانه جنسی بدون ترس را پیدا کند. معمولا مراحل التیام در رابطه زوج ها به ترتیب زیر اتفاق می افتد اما ممکن است در هر زوجی متفاوت باشد:
* در وهله اول ببینند مشکل رابطه شان چیست. برای چه اصلا به این فکر افتاده اند که باید در این مورد فکر کنند (مثلا خانم از آغاز رابطه مشترکشان اصلا میل جنسی نداشته)
* هر دو درک مشترکی از مشکلی که در رابطه شان بوجود آمده (بر اثر سابقه آزار جنسی) پیدا کنند
* مثل یک تیم در مقابل واقعه عمل بکنند یعنی همدیگررا سرزنش و یا تحقیر نکنند
* رابطه جنسی با هم برقرار نکنند تا زمانی که واقعه را کاملا بررسی کنند و بدانند چه حرکتی میتواند یادآور آن واقعه ناخوشایند باشد تا ازانجام آن خودداری کنند.
* رابطه جنسی شان را دوباره از اول و با درک متقابل شروع کنند. مثلا برای هم توضیح دهند که چه کاری لذت بخش و چه کاری برایشان ناخوشاید است تا شریک جنسی شان بداند که در چه موقعیتی است و چه باید بکند. برخی اوقات راحت تر است که از توضیح ناخوشایند ها شروع کنید.
* جو را طوری آماده کنید که بتوانید به راحتی در مورد نگرانیها و ترس های خود صحبت کنید.
* معنای جدیدی از رابطه جنسی را در ذهن خود و شریک مقابلتان شکل دهید یعنی اگر مثلا رابطه جنسی را برای جلب محبت و یا از فرار تنبیه انجام می دادید حالا این رابطه را برقرار می کنید چون طرف مقابلتان را دوست دارید و چون میخواهید از این رابطه لذت ببرید.
بر طبق آمارهای موجود اکثر آزار دهنده های جنسی فرد مورد آزار را می شناختند و فرصت کافی داشته اند تا مقدمات را برای انجام این عمل فراهم کنند. بنابراین این مهم است که از کودکی فرزندان خود را در این زمینه آموزش دهیم.
ساده ترین کار این است که به آنها بیاموزیم چه نوع تماسی درست است و چه نوع تماسی درست نیست. فقط باید مراقب بود که اگر کودک را بیش از حد از دیگران بترسانیم در آینده نمی تواند ارتباطات سالمی برقرار کند و از هزگونه صمیمیتی می هراسند.
بهترین کار این است که با فرزند خود ارتباط نزدیکی برقرار کنید تا در صورت هرگونه مسئله ای بتواند موضوع را با شما در میان بگذارد. اکثر افرادی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند موضوع را با هیچ کس در میان نگذاشته اند بدلیل اینکه می ترسیدند مورد تنبیه واقع شوند.
به عنوان مثال کودکی که توسط عموی خود مورد آزار جنسی واقع شده و مورد را با مادر خود در میان گذاشته مورد تنبیه واقع شده چون مادر نمیخواسته این مورد را باور کند و یا حتی اگر باور میکرده توانایی مطرح کردن این قضیه را با همسر خود نداشته و غیره. بنابراین تنبیه بچه بی دفاع و محکوم کردن وی به خیالبافی، گزینه راحت تری بوده.
* در وهله اول ببینند مشکل رابطه شان چیست. برای چه اصلا به این فکر افتاده اند که باید در این مورد فکر کنند (مثلا خانم از آغاز رابطه مشترکشان اصلا میل جنسی نداشته)
* هر دو درک مشترکی از مشکلی که در رابطه شان بوجود آمده (بر اثر سابقه آزار جنسی) پیدا کنند
* مثل یک تیم در مقابل واقعه عمل بکنند یعنی همدیگررا سرزنش و یا تحقیر نکنند
* رابطه جنسی با هم برقرار نکنند تا زمانی که واقعه را کاملا بررسی کنند و بدانند چه حرکتی میتواند یادآور آن واقعه ناخوشایند باشد تا ازانجام آن خودداری کنند.
* رابطه جنسی شان را دوباره از اول و با درک متقابل شروع کنند. مثلا برای هم توضیح دهند که چه کاری لذت بخش و چه کاری برایشان ناخوشاید است تا شریک جنسی شان بداند که در چه موقعیتی است و چه باید بکند. برخی اوقات راحت تر است که از توضیح ناخوشایند ها شروع کنید.
* جو را طوری آماده کنید که بتوانید به راحتی در مورد نگرانیها و ترس های خود صحبت کنید.
* معنای جدیدی از رابطه جنسی را در ذهن خود و شریک مقابلتان شکل دهید یعنی اگر مثلا رابطه جنسی را برای جلب محبت و یا از فرار تنبیه انجام می دادید حالا این رابطه را برقرار می کنید چون طرف مقابلتان را دوست دارید و چون میخواهید از این رابطه لذت ببرید.
بر طبق آمارهای موجود اکثر آزار دهنده های جنسی فرد مورد آزار را می شناختند و فرصت کافی داشته اند تا مقدمات را برای انجام این عمل فراهم کنند. بنابراین این مهم است که از کودکی فرزندان خود را در این زمینه آموزش دهیم.
ساده ترین کار این است که به آنها بیاموزیم چه نوع تماسی درست است و چه نوع تماسی درست نیست. فقط باید مراقب بود که اگر کودک را بیش از حد از دیگران بترسانیم در آینده نمی تواند ارتباطات سالمی برقرار کند و از هزگونه صمیمیتی می هراسند.
بهترین کار این است که با فرزند خود ارتباط نزدیکی برقرار کنید تا در صورت هرگونه مسئله ای بتواند موضوع را با شما در میان بگذارد. اکثر افرادی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند موضوع را با هیچ کس در میان نگذاشته اند بدلیل اینکه می ترسیدند مورد تنبیه واقع شوند.
به عنوان مثال کودکی که توسط عموی خود مورد آزار جنسی واقع شده و مورد را با مادر خود در میان گذاشته مورد تنبیه واقع شده چون مادر نمیخواسته این مورد را باور کند و یا حتی اگر باور میکرده توانایی مطرح کردن این قضیه را با همسر خود نداشته و غیره. بنابراین تنبیه بچه بی دفاع و محکوم کردن وی به خیالبافی، گزینه راحت تری بوده.
رابطه عاشقانه
در برخی موارد افرادی که مورد آزار جنسی واقع می شوند آگاه نیستند که خودشان به نوعی این رفتار را دعوت کرده اند. بخصوص در مورد جوانها مثلا خانم جوانی که بعد از یک بعداز ظهر قدم زدن در پارک با دوست پسر خود به منزل وی میرود و بعد از کمی صحبت کردن شروع به بوسیدن هم می کنند.
کم کم بوسه طولانی تر میشود و خانم حس میکند که رابطه به مرحله دیگری کشیده میشود. اما طرف مقابل را متوجه نمی کند که تمایلی به پیشروی این ارتباط ندارد و یا نگران است که اگر چنین کاری بکند طرف مقابلش از او زده شده و یا او را طرد می کند.
بنابراین علیرغم میلش ادامه میدهد و ارتباط جنسی را تجربه می کند که به هر دلیلی نمیخواسته و یا آمادگی اش را نداشته. یعنی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد. تجاوز جنسی لزوما با خشونت همراه نیست و هرگونه رابطه جنسی که با تمایل طرفین نباشد تجاوز جنسی محسوب میشود. فردی که مورد تجاوز واقع شده میتواند دچار احساس گناه، شرم و انزجار از خود و یا طرف مقابلش بشود در صورتی که اگر می دانست و یا در برخی شرایط باید گفت اگر می توانست رابطه را در حدی که می خواست نگاه دارد چه بسا هیچ یک از این احساسات منفی پیش نمی آمد.
در همین جا باید بگویم که تحت هر شرایطی هیچ کدام از موارد بالا رفتار ناپسند فرد آزار دهنده را توجیه نمی کند. اما افراد باید بدانند که در چه زمانی با قاطعیت نظر خود را در مورد ادامه رابطه بیان کنند. و طرف مقابل هم باید به خواسته فرد احترام گذاشته و رابطه را در همان حد نگاه دارد.
در اکثر شرایط زمانی که افراد بیش از حد برانگیخته هستند و شرایط هم به این موضوع دامن می زنند کنترل شرایط دشوار می گردد، بنابراین بهتر است که همیشه چندین مرحله پیش از مرحله خطری که برای خود در نظر گرفته اید جریان را متوقف کنید. و حتما به زبان بگویید که نمی خواهید از آن مرحله جلوتر بروید و منتظر نشوید که طرف مقابل احساسات شما را حدس بزند.
این بحث وجود دارد که حتی در رابطه بین زوجها هم اگر یکی مایل به برقراری رابطه جنسی نباشد و برخلاف میلش وادار به برقراری این ارتباط شود تجاوز محسوب میشود یا خیر. در جوامع مختلف پاسخ های متفاوتی به این بحث داده شده مثلا در انگلستان این مسئله تجاوز محسوب شده و جزو جرم های جنسی است.
خلاصه
اگر فردی به شما اطمینان کرد و خاطره تلخ خود را با شما در میان گذاشت آن را باور کنید به فرد آرامش و اطمینان بدهید.
معمولا افراد تنها با کسی این مسئله را در میان میگذارند که نزدیک ترین به خود احساسش کنند.
در مورد زوج ها با وی همدلی کنید و به او اطمینان بدهید که بدن وی متعلق به خود اوست و شما به آن دست نمی زنید مگر اینگه خود شخص به شما اجازه دهد. این موضوع خیلی مهم است چون اکثر افرادی که مورد آزار جنسی و یا حتی آزار جسمی (کتک خوردن و غیره) قرار گرفته اند حس میکنند که بدنشان از آنها گرفته شده و اینکه شما به ایشان اطمینان دهید که بدون خواست آنها به بدنشان دست نمی زنید. این امر در التیام این جراحت روحی بسیار مهم است.
هرگز فردی را به داشتن ارتباط جنسی از هیچ نوعی مجبور نکنید. این عمل به حدی اثر عمیقی روی روحیه افراد می گذارد که بعضا حتی قابل التیام کامل نیست.
اگر شخصی گفت که مایل نیست از مرحله ای جلوتر برود به او احترام بگذارید. می توانید با هم در مورد عقاید و ارزش هایی که در ذهن دارید صحبت کنید. ممکن است همیشه به نتیجه مشترک نرسید اما حداقل هردو احساس مسکنید که طرف مقابل برای شما احترام قائل بوده و به هم آسیبی وارد نکرده اید که تا یک عمر موجب احساس بدی در طرف مقابل شود.
هرگونه ارتباط یا تماس جنسی با کودکان جزو جرایم جنسی شناخته شده و در اکثر جوامع مورد پیگرد قانونی واقع میشود. چه کودک به این کار رضایت داده باشد چه نداده باشد چون کودک قدرت درک کامل ندارد و از عواقب روحی و روانی این مسئله بی اطلاع است. این مورد شامل بازی با آلت تناسلی کودک و وادار کردن او برای بازی کردن با آلت تناسلی بزرگسالان هم می شود.
سارا ناصرزاده
پژوهشگر و روان درمانگر جنسی