افزایش خشونت علیه مردان
در جامعه ايراني خشونت عليه مردان رشد فزاينده پيدا کرده است. خشونت انواع مختلف دارد، اولين چيزي که از اين واژه به خاطر ميرسد تنها چارچوب موجود در مورد خشونت نيست.
گاهي اين جريان، در کلام و رفتار و سلسله مراتب کاري و شغلي نيز بروز پيدا ميکند. برخي از تحليلگران و روانشناسان که بهصورت تخصصي در رابطه با خشونت، ابعاد آن و رابطهاش با جنسيت مطالعه ميکنند به اين نتيجه رسيدهاند که گاهي پرداختن به خشونتهاي خانگي عليه زنان موجب شده تا نگاهها از سوي ديگر اين سکه، يعني جنس ديگر منحرف شود.
خشونت زنان عليه مردان يک پديده نوظهور محسوب ميگردد که در گذشته به شيوه خاصي مورد توجه نبوده است، شايد بتوان گفت که مطرح کردن اين عامل در جامعه مردمسالار امري غيرواقعي بهنظر برسد، چراکه عقيده بر اين است که بيشتر خشونت مردان عليه زنان وجود دارد و عکس آن ملموس نيست.
بيتوجهي به خشونت عليه مردان در جامعه ايراني که در طول تاريخ خود با المانهاي مردانه، پدرسالارانه عجين بوده موجب شده اين رشد روز افزون در بيخبري و بهصورت مسکوت دنبال شود، چراکه بيان چنين ناهنجاري، ممکن است نگاههاي تحقيرآميز در پي داشته باشد و همين امر موجب شود که قربانيان از خير پيگيري و در نهايت اقدامي براي حل بحران بگذرند. يکي از مهمترين شاهراههاي اصلي که موجب ميشود اين خشونت از سوي زنان دنبال شود همان پيگيري حقوق است.
در گزارشهاي منتشر شده در مورد خشونت خانگي عليه مردان، آنها از سوي همسران و شرکاي زندگي خود مدام تهديد شدهاند که در صورت عدم تمکين از بسياري از حقوق خود محروم ميشوند.
يکي از اين محروميتها در رابطه با فرزندان صورت ميگيرد. اما راهحل چنين بحراني چيست؟ گام نخست براي حل اين بحران پذيرش واقعيت است. قبول اين مسأله آن هم در جامعهاي که اقتدارگرايي مردانه همواره جزو ارزشهاي اساسي در نظر گرفته ميشود، شجاعت مضاعفي نياز دارد. از اين رو گام نخست براي مرداني که قرباني خشونت، بهصورتهاي مختلف هستند آن که بدانند در اين ميدان تنها نيستند.
منبع: روزنامه آرمان