رفتار زن و شوهر چگونه باید باشد
برخورد با همسر چطور باشد
همه ما خواهان داشتن ارتباط زناشویی موفقی هستیم که بتوانیم در آن احساس شادمانی و رضایت داشته باشیم اما گاه نمیتوانیم آن را تجربه کنیم زیرا مشکلاتی سر راهمان قرار میگیرند که قبلا آنها را پیشبینی نکرده بود.
ولی چطور میتوان رابطه را به گونهای پیش برد که علاوه بر اینکه دو طرف احساس خوبی داشته باشند، رابطه نیز موفق باشد؟ در این خصوص با دکتر مجیدصفارینیا، روانشناس اجتماعی گفتوگو کردهایم که راهکارهای ایشان در این خصوص می تواند مفید واقع شود.
انعطافپذیر باشید
در فرایند ارتباط موثری مانند ارتباط زناشویی، اگر زن و مرد هر دو بخواهند احساس کنند برنده هستند باید کاربرد مهارتهای موثر را هم بلد باشند؛ مثلا انعطافپذیری یک اصل بسیار مهم در ارتباط است؛ یعنی اینکه آدمها تلاش کنند با انعطاف لازم در تعاملات و برخوردهای خود به گونهای عمل کنند که ارتباط به برنده شدن هر دو طرف منتهی شود و این اصل بسیار مهمی در روابط بین فردی است؛ چون افراد انعطافپذیر میتوانند در رابطه، به موفقیت و داشتن احساس خوب طرف مقابل هم فکر کنند.
در ارتباطات زناشویی، زوجینی که از انعطافپذیری بالاتری برخوردارند روابط بهتری دارند؛ برای مثال فرض کنید وقتی همسرتان برای مهمانی خانواده شما خرید کرده اما گوشزد هم میکند که هفته پیش که خانواده خودش مهمانتان بودهاند شما کمتر تدارک دیده بودید، عکسالعمل شما در مقابل این حرف او چیست؟ مثلا میتوانید بگویید: «شاید آن موقع موادغذایی کمتری داشتیم وگرنه هیچ تعمدی در کار نبوده» یا بگویید: «اصلا میدانستم تا خانواده من بخواهند بیایند تو میخواهی مقایسه کنی و...». دربرخورد دوم هیچگونه نشانه انعطافپذیریای وجود ندارد و احتمال بروز دعوا و جروبحث هم خیلی بیشتر است ولی در واکنش اول دو طرف فکر میکنند مشکل خاصی وجود ندارد و اگر هم هست میتوان بعدا آن را جبران کرد.
خودشیفته نباشید
مهارت همراهی، مهارتی است که با توجه به نوع تربیت، مدل گفتوگو و آموزشهایی که هر کس در طول زندگی خود میبیند، میتواند در طول زندگی خود با دیگران همراه باشد و طرف مقابل را درک کند و به احساسات او احترام بگذارد. افرادی که میتوانند بایکدیگر همراه داشته باشند معمولا در تعامل و رفتار با آنها میتوان احساس برنده- برنده داشت. اگر بتوانیم یکدیگر را درک کنیم ارتباط ما موفق خواهد بود. یکی از راههای درککردن هم این است که ببینیم اگر به جای طرف مقابل بودیم با همان شرایط چگونه عمل میکردیم!
و اینکه تلاش کنیم در رابطه «خود محور» نباشیم. افرادی که فقط به خواستههای خود توجه میکنند معمولا رابطه موفقی نخواهند داشت چون به این ترتیب، به دلیل ذهنیت مثبتی که از خود دارند عیبهای خودشان را نمیبینند. به این افراد «خودشیفته» میگویند؛ یعنی افرادی که فقط به نفع خودشان توجه دارند و به دلیل خودمحوری نمی توانند طرف مقابل را درک کنند.
از منظر دیگران نگاه کنید
در رابطه، ما اصلی داریم که میتوانیم آن را «از چشم و منظر دیگران نگریستن» بنامیم؛ یعنی خودمان را به جای طرف مقابل بگذاریم و از منظر طرف مقابل به مسئله یا مشکل نگاه کنیم. اگر ما بتوانیم این اصل را در ارتباط زناشویی به کار ببریم، حتما رابطهای خواهیم داشت که هر دو سو برنده خواهند بود؛ مثلا وقتی مردی میبیند همسرش رفتار مناسبی با خانواده او ندارد، اگر به موضوع از دریچه چشم همسرش نگاه کند شاید متوجه شود که فقط همسرش مقصر نیست.
به جای جنگ و گریز، مسئله را حل کنید
مکانیسم مغز به گونهای است که یک قسمت از آن به حل مسئله منتهی میشود. بخشی دیگر از رفتارهای ما هم به قسمت زیر قشر مغز برمیگردد که اینها رفتارهایی هستند که ناشی از جنگ و گریزند؛
مثلا وقتی همسرتان به شما میگوید که چرا به خانواده خودت بیشتر از من اهمیت میدهی و به خانواده من توجه لازم را نداری، طرف مقابل وقتی از ناحیه زیر قشر مخ پیام دریافت کند، احتمالا با خشونت پاسخ خواهد داد که منجر به دعوا و ناراحتی دو طرف خواهد شد اما اگر رفتار خردمندانه و عاقلانهای داشته باشد، علاوه بر اینکه سعی میکند کاری کند که طرف مقابل ناراحت نشود، از او عذرخواهی هم میکند.
اشتباهات گذشته را رج نزنید
در بسیاری از مواقع میبینیم که وقتی مرد خانواده سرزنشگر است و رفتارهای تحکمآمیز دارد، همسر او عزت نفس خود را از دست میدهد و گاهی هم دچار افسردگی میشود، ضمن اینکه در چنین محیطی اعتمادبهنفس بچهها کمتر میشود و نمیتوانند خیلی قدرتمند عمل کنند. بنابراین یکی از مهارتهای مهمی که میتواند به رابطه برد- برد منتهی شود، این است که ما از سرمشق گرفتن از مشکلات موجود در خانواده خودداری کنیم و باورهای غیرمنطقی که در طول زندگی یاد گرفتهایم را تغییر دهیم. گاهی هم باورهای غیرمنطقی باعث میشود نتوانیم به طرف مقابل خود اعتماد لازم را داشته باشیم.
هنگامی هم که در یک ارتباط اعتماد از بین برود به دست آوردن دوباره آن کار آسانی نیست. بسیاری از این مشکلات به این دلیل است که گاهی ما میخواهیم مالک احساس طرف مقابل باشیم؛ مثلا اگر به همسرمان تلفن میکنیم، قبل از هر گونه احوالپرسی میخواهیم بدانیم کجاست و به چه کاری مشغول است چون اینها را حق خود میدانیم، حال آنکه باید به او حق بدهیم میتواند گاهی به سوالات بیربط ما جواب ندهد!
باورهای غیرمنطقی نداشته باشید
گاهی اوقات مشکلات بین زن و شوهرها به دلیل داشتن تصورات غلطی است که افراد از قبل در ذهن خود پروراندهاند؛ مثلا اگر مادری داشتهایم که همه کارها را خودش انجام میداده حالا ما تحت تاثیر این تفکر و برداشت، احساس میکنیم که ما هم به عنوان یک مرد نباید دست به سیاه وسفید بزنیم و اگر كار كسی كوچكترین نقصی داشت میتوانیم بهراحتی او را سرزنش کنیم. بنابراین در اینجا هم این مدل رفتار منجر به رفتار برنده- بازنده میشود.
تصورات بیهوده را فراموش کنید
بسیاری از ما قبل از شروع زندگی زناشویی، تصورات غلطی در ذهنمان داریم که مشکلات بزرگی را برایمان به دنبال میآورد؛مثلا شنیدهایم که میگویند زن و شوهر یک روح در دو بدن هستند، در صورتی که اصلا ما یک روح در دو بدن نیستیم و این جمله غلط است. خلیل جبران قطعه قشنگی دارد که میگوید: «اجازه بدهید که نسیم زندگی بین شما جریان داشته باشد». زن و شوهر باید به هم فضایی بدهند که بتوانند در آن بیشتر خودشان و خواستههای طرف مقابلشان را بشناسند. اگر نتوانیم چنین فضایی به یکدیگر بدهیم، ارتباط ما برد- برد نخواهد بود.
بیش از حد وابسته نشوید
وابستگی زیاد ممکن است ما را به سوی محبت مالکانه ببرد که در آن به خودمان اجازه میدهیم حریم خصوصی همسرمان را نادیده بگیریم. از تصورات غلط دیگری که معمولا در زنها بیشتر است این است که میخواهند همسرشان تکیهگاه بیچون و چرای آنها باشد. چنین تصوری درست نیست و باعث میشود انتظارات غیرمنطقی از همسرشان داشته باشند که شاید نتواند آنها را برآورده کند. شوهرتان نمیتواند در تمام زمینهها قدرتمند عمل کند. فراموش نکنید او هم مثل شما مشکلات خودش را دارد.
ممکن است در بسیاری از زمینهها که شما توقع دارید، مهارتهای لازم را نداشته باشد. بنابراین باید به دنبال همراه باشید، نه تکیهگاه. ضمن اینکه باید باورهای خودتان را در مورد ازدواج و زندگی زناشویی تغییر دهید. زن و مرد هرکدام صندوقچهای از اسرار دارند که شاید نخواهند آن را به طرف مقابل خود عرضه کنند. ما نباید همدیگر را آزمایش کنیم یا دائم به همدیگر شک داشته باشیم. چون با این وضع خیلی زود اعتمادمان را به یکدیگر از دست میدهیم. اگر رابطه به چنین مرحلهای برسد، ارتباط برنده- بازنده خواهد بود.
یکدیگر را سرزنش نکنید
هنگامی که یکی از طرفین احساس افسردگی و شکست میکند رابطه تبدیل به برنده- بازنده میشود چون وقتی یکطرف بیش از حد سرزنشگر باشد طرف مقابل را فرسوده میکند. فرد افسرده هم پرخاشگر، زودرنج و حساس میشود و نمیتواند احساس خوشحالی بکند. در واقع وقتی یکی از پایهها و ستونهای خانه دچار لرزش شود باید مراقب باشیم که فرو نریزد. در رابطه زناشویی هم وقتی یک طرف احساس خوبی ندارد، خواهناخواه طرف مقابل را هم تحتالشعاع خود قرار میدهد. در واقع یکی از عواملی که باعث میشود زن و شوهر نتوانند رابطه برنده- برندهای داشته باشند این است که در فضایی زندگی میکنند که از لحاظ عاطفی گرمای لازم وجود ندارد.
یکی از سوالاتی که همیشه زن و شوهرها میخواهند جواب آن را بدانند این است که چه بلایی بر سر شور و شوق دوران نامزدی میآید و چرا دیگر نمیتوان به آن روزها برگشت. یکی از دلایل مهم تفاوت آن دوران با زندگی مشترك زیر یك سقف این است که افراد قبل از ازدواج «انتظار» همدیگر را میکشند و همین موضوع باعث میشود که در بسیاری از زمینهها برای همدیگر کوتاه بیایند و دوست داشته باشند مطابق میل یکدیگر عمل کنند.
در واقع قبل از عروسی دو طرف همدیگر را تقویت میکنند و به همدیگر پاداش میدهند اما وقتی وارد یكخانه میشوند و مدتی از زندگی آنها میگذرد، کمکم هزینههای زندگی مشترک هم شروع میشود و افراد به جای تقویت یکدیگر، دائم از هم انتقاد میکنند یا قصد تغییر همدیگر را دارند. بهترین کار برای اینکه گاهی بتوانیم به دوران خوش قبل از ازدواج برگردیم این است که سعی کنیم دوباره همدیگر را تایید یا تشویق کنیم، هنگام لباس پوشیدن، نظر همدیگر را بپرسیم و...؛ در واقع توجه لازم را از یکدیگر دریغ نکنیم.
چه باید کرد؟
بهترین کار برای اینکه بتوان رابطه برندهای داشت این است که دوطرف قبل از ازدواج مهارتهای لازم را آموزش ببینند. اگر در دبیرستان اینگونه آموزشها اجباری بود شاید زن و شوهرها هنگام وارد شدن در رابطه، کمتر با مشکل مواجه میشدند. البته این به معنای سخت کردن ازدواج نیست بلکه همانگونه که برای رانندگی اتومبیل احتیاج به یادگیری و آموزش هست، برای راندن درجاده زندگی زناشویی هم میتوان وقت گذاشت و آموزش دید. وقتی بدون هیچ آموزشی وارد زندگی زناشویی میشویم، اگر نتوانیم موفق شویم خیلی دور از ذهن نخواهد بود. بنابراین میتوانیم مدلهای تربیتی لازم را از کودکی و نوجوانی به فرزند خود یاد بدهیم.
مقاله از : دکتر مجیدصفارینیا
/منبع : سایت همشهری آنلاین
/ گرداوری شده توسط : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده