شوهرم مواد را ترک کرده اما اعتمادم به او برنگشته است
خانمی ۲۱
ساله هستم که در ۱۷ سالگی برخلاف میل خانوادهام ازدواج کردم. بعد از گذشت یک
ماه همسرم از طریق رفیق ناباب به طرف دود و مواد مخدر کشیده شد و شروع به دروغ
گفتن و مخفی کاری در زندگی مشترکمان کرد. الان حدود دو سال است که مواد را
کنار گذاشته اما اعتماد من به او برنگشته است. لطفا راهنماییام کنید.
یکی از مهمترین مشکلات افراد پس از ترک مواد، دیوار بیاعتمادی است که بین
آنها و اعضای خانواده به خصوص همسرشان شکل میگیرد. با توجه به سختیها و
لغزشهای متعددی که شما از سوی همسرتان تجربه کردهاید، این حس بیاعتماد بودن
در بدو امر، طبیعی به نظر میرسد ولی استمرار این حس نه تنها طبیعی نیست بلکه
میتواند بسیار خطرناک باشد. هم اکنون باید این نکته را در نظر داشته باشید که
همسر شما از این بیماری مهلک(اعتیاد) نجات پیدا کرده است. آگاه باشید که فرایند
ترک مواد و عادت مرتبط با آن امری تدریجی است و فرد بیمار نیازمند حمایتهای
اجتماعی از سوی اعضای خانواده است. فقط افراد بسیار با انگیزه و هدفمند قادر به
ترک مواد هستند و همسر شما یکی از این افراد است. در ادامه چند توصیه به شما
داریم.
همسرتان را در معرض لغزش دوباره قرار ندهید
حس بیاعتمادی، حالت هشدارگونه و گوش به زنگی را در شما فعال میکند و ممکن است
که شما کوچک ترین فعالیت، حتی فعالیت خنثی از جانب همسرتان را منفی و در مسیر
تایید افکار خود تفسیر کنید. مثلا فرض کنید مدتی است که همسرتان یک ساعت دیرتر
از همیشه به خانه میآید. به نظر میرسد که در این موقعیت حس بیاعتمادی، افکار
شما را به سمت مواردی همچون استعمال مواد میبرد و حتی ممکن است که به دلیل
فراخوانی همین افکار خودآیند منفی با همسرتان دچار تعارض شوید. این حس
بیاعتمادی ممکن است در غالب موارد شواهد متقن و معتبری هم برای آن نباشد،
میتواند همسرتان را در معرض لغزش احتمالی قرار دهد چرا که احساس میکند
تلاشها و زحمات او نادیده گرفته شده است و طرد و بیتوجهی از جانب شما احتمال
ازسرگیری لغزشهای رفتاری و ارتباط با دوستان ناباب را فراهم میکند.
به جای ذهن خوانی، نگرانیتان را در میان بگذارید
به نظر میرسد که بدون مذاکره و برقراری فرایند گفتوگوی سالم، به افکار خود
این اجازه را میدهید که رابطه را تا تعارضات شدید پیش ببرد. شما با در
میان گذاشتن احساسات و نگرانیها با همسرتان در فضایی دوستانه و همدلانه نه
تنها به استمرار فرایند درمان کمک کردهاید بلکه خود را هم از افکار احتمالی
غیرموجه و اضطراب حاصل از آن رها کردهاید. احساس و نگرانیتان را در قالب
کلماتی محترمانه و شفاف در یک زمان مناسب که همسرتان آمادگی روانی داشته
باشد بیان کنید. برای مثال میتوانید بگویید که از دیر آمدن او به خانه چقدر
نگران شدهاید و دوست دارید که او این تاخیر را به شما اطلاع دهد. یا حتی می
توانید بگویید که به رغم اعتمادی که به او دارید، با تاخیر او چقدر مضطرب
میشوید. تجربه نشان میدهد که بروز به موقع و دقیق احساسات حتی احساسات
ناخوشایند در فضایی همدلانه در کاهش تنشها بسیار موثر است و پیشنهاد میشود که
به جای ذهنخوانی بر واقعیت موجود تمرکز کنید.
نویسنده : مصطفی نجمی| پژوهشگر حوزه اعتیاد