سلام
من و همسرم تازه چند ماهه عروسی کردیم. از همون ماه های اول عقد متوجه حسادت و چشم هم چشمی دوتا جاری هام با همدیگه شدم. مدام سر چیزای کوچیک با هم مسابقه داشتن. همسرم به من هشدار داده بود که اینا خیلی با هم چشم و همچشمی دارن.. حتی هر کدوم می خاستن منو بکشن سمت خودشون. مثلا هر کاری میکردن ب من میگفتن ولی میگفتن به فلانی نگو حسودی میکنه یا عین وسیله رو میخره ویا ... من اصلا در قید و بند این چیزا نبودم و نیستم. به مرور اونا متوجه شدن اخلاق منو.. رفتارشون با من تغییر کرد. با همدیگه دوست شدن تا منو اذیت کنن.قبلا به خون هم تشنه بودن ولی حالا عین خواهر هرجا برن باهمن.. هزینه خرید عقد و عروسی و کل مراسمات رو شوهرم داد. بدون کمترین کمکی از پدرش..همش میگفتن از کجا اورده؟ پدرش داده و سراین موضوع تیکه مینداختن. هیچکس هم موقع عقد و عروسی و جهاز و.. نه کمک دادن نه کادو( از طرف خانواده همسرم)..
جاری هام توی عروسی هم میخاستن کاری کنن مراسم رو خراب کنن.. جلوی همسرم بدون حجاب اومد. بقیه خانواده شو تحریک کرد که ما بهشون محل ندادیم و بی احترامی کردیم تا اونا هم بیشتر با ما بد بشن.. شب عروسی هیچکدوم خونمون نیومدن برای تبریک. بعدش هم کلا باهام حرف نزدن.تا الان.. فقط مدام توی فضای مجازی اذیتم می کنن.. مدام پشت سرم حرف میزنن.حرفایی که واقعا من نزدم یا کارایی که نکردم. مادر شوهرم خیلی طرف اوناست..
دست پیش رو گرفتن واقعا. من هیچوقت بهشون بی احترامی نکردم.توهین نکردم.. حتی هربار ک دیدمشون یا خونه شون رفتیم کلی احترام گذاشتیم.دست خالی نرفتیم. کاری داشتن انجام د ادیم.. اما اونا نفهمیدن ما بدی رو نخواستیم با بدی جواب بدیم..اصلا نخاستن به روی خودشون بیارن .کارایی که میکنن واقعا بچگانه و بعضا غیرقابل گفتن هست
از هر نظر من واقعا سر تر هستم.اینو خودشون هم اعتراف کردن.زیبایی، خانواده، تحصیلات ، کار و...
گاهی کارایی میکنن واقعا دلم میشکنه..اما بخاطر روحیه ای ک دارم نمیتونم مقابله کنم باهاشون.خیلی رو خودک کار کردم برام بی اهمیت باشن.چون کارهاشون مشخصه از رو حسادته.. اما گاهی واقعا نمیشه.. چکار کنم ؟ چه رفتاری باهاشون بهتره