دخالت خواهر شوهرم تو زندگیم اذیتم میکنه چیکار کنم .کمکم کنید - مشاوره و دلداری تنظیم خانواده
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
در سوالات
سلام من ۲۴ سالمه و شوهرم ۲۵ سالشه مابعد سه سال باهم ازدواج کردیم پسره خودش منو انتخاب کرد و خودشم منو از خانوادم خواستگاری کرد خانوادش راضی نبودن شوهرم پسر دایی من میشه . دایم اصلا راضی به ازدواج من نبود با پسرش چون یکی دیگه رو مدنظر داشتن به پسرشون. من در یک شهر بودم شوهرم در یک شهر دیگه . خوب ازدواج کردیم اومدم سر خونه زندگیم چند وسیله ضروری رو که شوهرم پولشو داشته گرفته خانوادش اصلا کمکش نکرده بخدا شاید باورتون نشه حتا یک روسری برام نگرفته بودن هیچی نگرفتن روز پایتختی ابروم جلوی همه رفت از طرف مادر من ۳۰ دست لباس بود از طرف خانواده شوهرم هیچی . خوب خیلی منو خورد کردن بعد چند روز خواهر شوهرم به زندگیم مداخله میکنه مادر و پدرش هم یجوری با من برخورد میکنن خونه من بالاس از دایم پایین . ایقدر دختراش تو زندگیم دخالت میکنن که حسابی خورد میشم چیزیم نمیگم . میگم نگه دختره اخلاق نداره وووو ولی هر کار میکنم ازم راضی نمیشن همه شون ازم بدشون میاد وقتیم میرم پایین خونه دایم اصلا هیچ کدومشون بامن حرف نمیزنه بخدا نمیفهمم گناهم چیه . خواهش میکنم کمکم کنید هم از خانوادم دور هستم هم اینا اذیتم میکنن دیگه خسته شدم .....اما شوهرم خیلی دوستم داره اخلاقشم با من خیلی خوبه فقط خانوادش منو خسته کرده حسابی .

20 پاسخ

0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام خانم گل

براتون این امکان وود نداره که منزلتون را تغییر بدین؟

اگه بتون به محل دیکه ای و حتی شهر دیگه برین که عالی میشه.  به هرحال با توجه به مواردی که خودتون گفتین فکر کنم این رفتارهارو پیشبینی میکردین.

به نظرم زیاد به خانواده همسرتون پیله نکنین و مخصوصا همسرتون رو وسط نندازین. همیشه احترام را نگه دارین ولی مجبور نیستین دم به دقیقه تلفون کنین یا مدام بشون سر بزنین.

منطقی و دور از آه و ناله و گریه با شوهرتون راجع به این موارد صحبت کنین و تشویقشون کنین که که برین یه خونه یه جای دیگه. زیاد هم با خانوادتون راجع به این موضوع دردو دل نکنین.

اگه خیلی دوست دارین راجع به این قضیه با یکی حرف بزنین به نظرم پیش مشاور خانوده برید.

فقط یادتون باشه اگه حرف بدی زدن یا توهین کردن شما هیچی نگید و پشت سرشون اصلا بد نگین. حتی اگه شد ازشونم تعریف کنین ولی اغراق نکنین.

خدا یارتون باشه.
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
تو اولین فرصت سعی کنید خونه تون رو ازشون جدا کنید هشتاد درصد مشکلاتتون حل میشه با توجه به این که همسرتون بهتون علاقه داره
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
بنظرمن خود کوچیک نکن مدام رفت وآمد نکن احترامش ن داشته باش  اما سروسنگینتر عمل کن  ولی تا میتونی ب همسرت برس نزار زیر پاش بشینن ولی همسر خوبی داری با این همه مخالف عقب نکشید خداروشکر. این مشکلات میگزره ناراحت نباش یه روزی پشیمون میشن روزگار یجور نمی مونه. تو خودت شخصیت خوبت نشون بده از اونا توقع نداشته باش بعدش دلشون برا خوبیات تنگ خواهد شد  مهم شوهرت. خودت سرگرم کن کمتر فکر کن
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
عزیزم با سیاست میتونی جلوی شوهرت به خانوادش احترام بذاری واوقاتی که نیست اگر بی احترامی کردن جوابشون رو بدین ووقتی مقابل همسرت به خانوادش احترام بزاری همسرت متوجه کار بد خانوادش میشه.همه خواهر شوهرا اینطوری هستن یکیشونو خودم دارم ولی با صبوری و توکل به خدا میگذره
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام عزیزم،چون شما انتخاب خانواده ی همسرت نبودی و علی رغم میل باطنیشون پسرشون رو خواستش پافشاری کرده و با شما ازدواج کرده و الان بعد ازدواج هم که میگید دوستون داره و بهتون احترام میذاره همین دلیل رفتار اوناست.شاید بشه گفت یه جوری لجشون گرفته. همسرتون باید با خانوادش صحبت کنه و به خانوادش بقبولونه که شما رو به عنوان همسر انتخاب کرده و باید به خواسته ی پسرشون احترام بذارن و شما رو به عنوان عروس خانواده بپذیرن و رفتار ی در شان شما داشته باشن و اینکه شما نباید بهشون اجازه ی دخالت بدید با احترام و جدی مانع این کارشون بشید، اگر شرایطش رو دارید به نظر من جدا کردن منزلتون و اینکه تقریبا از هم دور باشید و هفته ایی یک بار همدیگرو ببینید بی تاثیر نمیتونه باشه. نقش اصلی رو در حل وفصل کردن موضوع همسرتون میتونه داشته باشه.

وقتی خواهر شوهر مجرد تو خونه باشه عروس رو اذیت میکنه پس اگه مجرد دعا کن زود شوهر کنه

در ضمن عزیزم این که میگی هر کاری میکنی ازم راضی نمیشن اشتباست به عنوان عروس وظیفه داری بهشون احترام بذاری اما اینکه خودتو نابود کنی تا اونا از تو خوششون بیاد این کارت غلطه، هر جور که هستی باش احترام زیاد، کار زیاد، کوچیک کردن خودت اینها همه بعدها تبدیل به وظیفه میشه اون وقت اگر بعد از یه مدت رفتارت یه کم تغییر کنه  زود به چشم میای پس خود واقعیت باش.

با آرزوی لحظاتی خوش برای شما وهمسرتون ❤️
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
عزیزم تو رابطه خودت با شوهرت رو خوب کن و پیش شوهرت بهشون خیلی احترام بدار و ازشون بد نگو ب شوهرت

ولی تنها رفتی پیششون توهم تحویل نگیرشون اصلا برات مهم نباشه

مهم خودت و شوهرته
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
عزیزم چرا باهمسرت صحبت نمیکنی مشکلتو بگی،وازش بخوای تلاش کنید از اونجا برید،واینکه اگه همسروزندگیت ودوست داری سعی کن خیلی روشون حساس نباشی واهمیت ندی وخیلی خونشون نری وسرخودت وشوهرت وتو خونه گرم کن اگرم تواناییشو داری باهاشون مسالمت امیز صحبت کن بگو مشکلتون بامن چیه من درهرصورت انتخاب پسرتون هستم
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
عزیزم همین که شوهرت دوست داره کافیه انشالله که به مرور زمان باهت خوب میشن تو کمتر رفت وآمد کن بزار خودت کمتر اذیت بشی
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
اصلا بهشون توجه نکن نرو خونشون چون گله شما باعث جرو بحث میشه و جدایی میاره

خودتم براشون بگیر چرا سرخورده خودتو نشون میدی جنایت که نکردی ازدواج کردی

از بالا که بهشون نگاه کنی اونا میان سمتت

باید با هرکسی مثل خودش رفتار کرد

موفق باشی خواهر گلم
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام شما که خوب و مهربونی و دوسشون داری و خونواده داییت هم که هستن ب نظر من همینجوری ادامه بده و شوهرتو دوس داشته باش مهم اونه خونوادشم بلاخره خسته میشن هرزندگی مشترکی چالشی داره واس شما هم اینجوریه محکم ادامه بده خدا با شماس
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
باسلام درصورتی که امکانش رو دارین خونه ی مستقل در جای دیگری تهیه کنین
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
زندگی کنار خانواده شوهر همیشه دردسرهایی داره و این دخالت ها کموبیش برای بیشتری ها  وجود داره.. قطعا اونا تغییری نمیکنن. بهتره خونتو جدا کنی بری یجای دیگه. .
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
از دست شما زنا فقط حسادت زنانه ست اگه حقیقتو گفته باشی که خیلی قابل هضم نیست حتما شما هم یه رفتارهایی از خودت نشون دادی ولی تنها راهش اینه که با شوهرت هماهنگ شین یه جوری که باعث ناراحتی کسی نشین برین خونه اجاره کنید یه چیز دیگه شما با شوهرتون زندگی میکنید نه خانوادهش زیاد به شوهرت فشار نیار
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام....خب خونتون رو از اونجا ببرین...برین ی جای دیگه بهترین راه حله...شوهر خواست بیاد سر بزنه ب پدر مادرش
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
عزیزم

شما اشتباه میکنی ک کوتاه میای هیچی نمیگی

اجازه ندارن خوردت کنن

اگه از اول کوتاه نمیومدی اینجوری نمیشد

الانم دیگه نذار بهت بی احترامی کنن حرفی زدن بگو عواقب کارا و حرفای خودتون

من ک هر چی ساکت بودم نتیجه نداشت

ساده نباش
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام دوست عزیز

به نزر من شما باید محل زندگیتون رو به جای دیگه ای منتقل کنید ،جایی دور از خانوادە همسرتون
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
آخه چی بگم عزیزه دلم خوده شوهرت نمیفهمم چرابایدقبول کنه باوجوده اینکه پدرمادرش اصلاپشتش نبودن بره بالاسرشون زندگی کنه یااینکه بدرفتاریاشون نسبت به شماروکه میبینه چراعکس العمل نداره،یااینکه شایدشماحساس هستین واین موضوعاته بی اهمیت مثله خریده لباس به چشمتون میادولی خونه ای که داییتون دراختیارتون گذاشته به چشمتون نمیاد،درهرصورت الان دیگه ازدواج کردین خیلی ازعروساهم همین چیزایی که شمامیگینوتجربه میکنن باوجوده اینکه انتخابه خوده مادرشوهریاخواهرشوهریاپدرشوهربودن پس به این چیزاربطی نداره،بنظره من سعی کن بیتفاوت باشی وزندگیتوبااین چیزاخراب نکنی به هیچ عنوان تنهانروخونشون حتی بااین که یه طبقه فاصلتونه، جلویه شوهرت تمامه تلاشت این باشه به خانوادش محبت کنی حالااوناهرجورکه میخوان باشن تومحبت کن،به هیچ عنوان بدگویی نکن ازشون اگه چیزی هم میخوای بگی حالت دردودل داشته باشه ویه قدمه مهمتراینکه تلاش کنین یه خونه بگیرین وازشون دوربشین،موفق باشی
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام خونتون و جابجا کنین. ی محله دیگ ی شهر دیگ هرچه دورتر بهتر
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام شرایط سختی دارید و حق دارید ناراحت بشید اما شماخیلی باید صبور باشید و شاید سالیان سال طول بکشه که رفتارشون با شما بهتر بشه انتظار تغییر بزرگ نداشته باشید کم کم درست میشن سعی کنید کمی از روز رو بیرون از منزل باشید مثلا به یک کلاس یک ساعته بروید همین که با چندنفر صحبت میکنید هوایی تازه میکنید در روحیتون خیلی تاثیر گذاره و آرامش خودتون رو درمقابل خانواده همسرتون حفظ کنید خداروشکر همسرتون رو دوست دارید پس درکنار هم خوش باشید.
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام تجربه من اینو میگه که از خانواده شوهرت فاصله بگیری راحت میتونی زندگی کنی یعنی خونتون روبدی اجاره ویکجادیگه زندگی کنی
این بخش مربوط به ارسال سوال - درد و دل و اشتراک گذاری تجارب در مورد روابط عاطفی ، ازدواج و مسائل زناشویی می باشد
...