بی فکری برادرم و رفتار نامناسب او و قربانی شدن من و احساس سر - مشاوره و دلداری تنظیم خانواده
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
در سوالات (350 امتیاز)
سلام عزیزان

پدر من فوت شد وقتی من ۱۸ سالم بود. برادرم بیست سال داشت. اخلاق مناسبی نداشت الانم که سی سالشه و زن گرفته همچنان بیشتر و بیشتر رفتارش خودخواهانه و نامناسب هست. الان براتون توضیح می دم.

اول اینکه اومد برا من با اون رتبه عالی انتخاب رشته کرد که هیچی داغون انتخاب رشته کرد. حالا اونو میگیم اطلاعی نداشته. اما دقیقا از ۲۲ سالگیش گفت زن می خوام البته بگم شاغل هست ک حقوقش عالیه ( گرچه مردی که اخلاق نداره ب درد نمی خوره واقعا) انقدر درگیر خودش بود و همه رو درگیر زن گرفتن خودش کرد ک کارش طوری هست گاهی ایرانه گاهی خارج. هرکه جای اون بود نمی گم کیس مناسب برای خواهرش جور می کرد ( من هم زیبا هستم هم رفتار نامناسب ندارم هم همه دوستم دارن و دانشجوی دکتری مهندسی هستم) اما خب انقدر با همه خواستگارام رفتارهای نامناسب داشته و داره که کلافه ام کرده ( حالا الان همه می آیید می گید صلاحت می خواد) از دکتر گرفته تا مهندس از خوش اخلاق تا بداخلاق همه حور خواستگاری داشتم ولی ایشون با کم محلی بی اعتنایی و خودخواهی کاش بهشون می گفت نه!  توهین میکنه و همه چی و طرف رو کوچیک میکنه. تا اینکه دو سال پیش زن گرفت البته خانواده دختر ما رو نمی شناختن فقط بخاطر پول دادن دخترشونو. تا رفتیم خواستگاری همونجا عقد کردن. حالا ما گفتیم زن می گیره دست از سرمون برمیداره ( جالبه بدونبد درمورد زن گرفتن خودش میگفت سنم رفته بالا کی زن من میشه. بجای اینکه بگه خواهرم سنش رفته بالا. البته من درگیر سن نیستم اما واقعا قربانی رفتارهای نامناسبش شدم) کلا هم ادعای عاقلی همه چیز دونی و آقایی و سالاری داره و فکر میکنه بعد خدا فقط خودش حالیشه. اینکه زندگی کنار اون عمرم رو به باد داد و اعتماد بنفسم رو گرفت به کنار. ولی همچنان ادامه داره. انقدر جلو زنش ما رو کوچیک کرده که واقعا بهتون بگم از چشمم افتاده. نمی تونم تعریف کنم چطور اما بارها من رو وسیله کرد برای خواسته هاش. حالا که دیگه زن گرفته راحت راحت هر رفتاری بخواد نشون میده..شوخی های ناجور حرفهای زشت.  فحشهای بد و ایرادهای نابجا. نمیذاره خودم زندگی کنم جای همه زندگی می کنه و تصمیم می گیره. اخلاقش طوری نیست که بهش توضیح بدم و توجیهش کنم. تو خونمون هم با وجود اخلاق بدی که اون داره هروقت هر چی گفته سکوت کردیم و دعوا یک طرفه بوده کاملا.

بنظرتون چکار کنم. حتی اگر با فرد مناسبی هم ازدواج کنم می خوام باهاش قطع رابطه کنم. ( چیزی هم مصرف نمیکنه چون کارش خیلی حساسه اما شبیه اینایی هست که عقلشون زایل شده). راستی جالبه هرجا به سودش باشه یطوری فیلم بازی می کنه و دست مادرم می بوسه که فکر می کنی بهترین داداش دنیاست. بخدا خسته شدم چکار کنم

8 پاسخ

0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام

ما در  انتخاب خواهر و برادرامون هیچ نقشی نداریم و اونا بطور اتفاقی با ما نسبت دارند

گاهی برادر ها از غریبه ها هم نامحرم ترند

ولی دوستان مون رو خودمون انتخاب میکنیم

من پیشنهاد میکنم  با قاطعیت جلوش وایستید و برای همیشه از زندگی تون خارجش کنید ممکنه در راه رسیدن به خواسته تون مورد ضرب و شتم هم قرار بگیرید اما ارزشش رو داره

کسی که به انسانیت دیگران بها نمیده خودش انسان نیست

شما ادم تحصیلکرده ای هستید یقین دارم برای ازدواج و تشکیل خانواده بهترین تصمیم رو میگیرید واصلا نیازی به ای خواهر و برادر های اجباری ندارید

موفق باشید
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
باسلام . مادرتون نظرشون روی خاستگارای شما چیه ؟ ایشون باید با برادرتون صحبت کنن ... و اگر امکانش هست جلسات خاستگاری رو بدون برادرتون برگزار کنید و یا از دایی و عمو بخواین ک ب عنوان مرد تو جلسه باشن و اونا فقط صحبت کنن . شما برای ازدواج نیاز ب اذن برادرتون ندارید و توجیحش کنید ک فقط برای احترام تو جلسات هست

قطع رابطه با برادر هم کار درستی نیست ولی اگر دوس ندارید رفتاراشو بعد ازدواج  رابطه رو کم کنید.
واضحه که مادر تو این خانواده هیچ نقشی نداره
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
برگرده به زندگی خودش افسار زندگیشو دستش بگیره و برا خودش زندگی کنه
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
برای  زندگی‌خودتون و پشرفتتون در مقابل برادرتون بایستید.متاسفانه تعصب و غیرت بی جا یکی از دلایل رخ دادن این اتفاقات میشه.
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
عزیزم دقیقا ی نمونه از این موجود رو با تمام چیزایی که گفتی و با یخورده تغییر جزییات ما داریم تو خونمون من خیلی تحملش کردم ولی دیگه قاطی کردم و کلا باهاش رابطه م رو قطع کردم و خیلی هم از کاری که کردم راضی هستم هیچکسی جای من یا شما نیست و نمیتونه درک کنه واقعا آدم باید به چه حدی از فشار برسه که ترجیح بده با کسی تو خونواده خودش قطع رابطه کنه!

همچین آدمی رو هیچکاریش نمیشه کرد، چون من مطمئنم خونواده ت هم تمام چیزایی که گفتی رو میدونن ولی یا کلا عزیز کرده ست یا به قول خودت تو نقش بازی کردن حرف اول رو میزنه و اونا هم چیزی نمیگن

قطع رابطه کن که دیگه ازدواجت به اون مربوط نباشه
(350 امتیاز)
چی بگم. خیلی تلاش کردم خدا بخواد دارم شهر دیگه میرم سر کار. فقط و فقط برای اینکه از دست سلطان همه چیز دان راحت شم دارم دوری رو به جون می خرم
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
هر پسری از مادرش حرف شنوی داره مطمئن باش

بشین و با مادرت صحبت کن مادرا دختراشونو درک میکنن

با برادرت مثل خودش رفتار کن بی منطق ( منظورم این نیست که بهش توهین کنی خودت میدونی که اگه باهاش با منطق صحبت کنی بهت یه جواب بی خود و بی منطق میده )

شما و خانوادتون احتمالا بهش اجازه دخالت و تصمیم گیری دادین که الان این اجازه رو به خودش میده

نسبت به نظراتش بی توجه باشین باهاش کم حرف بزن زمانی صحبت کن که داره برات تصمیم اشتباه مگیره .
(350 امتیاز)
دقیقا نتیجه رفتار اشتباه خودمونه بزرگش کردیم
باورتون نمیشه حتی انتخاب رشته ام رو نذاشت خودم انجام بدم
حالا که نگاه می کنم به گذشته می بینم اون جای منم زندگی کرده!!
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
سلام عزیزم شما باید همراه مادرتون جلوش بیاستین و مادرت با زبون خوش متوجه رفتارش کنه . اگه زندگیتون جدا بود بهتر بود. برا خواستگاراتونم از عمویی یا دایی بخاین دخالت کنن و قبل اومدن خواستگاری بطرف توضیح بدین ک داداشتون اینطوریه. بعدم اصلا بخاطر داداشتون آیندتون خراب نکنید یکی از خواستگاراتونم بپسندین و محکم جواب قاطعانه بدین و برید دنبال زندگیتون  اگه حل نشد محل زندگیتون عوض کنید
(350 امتیاز)
مادرم یه شخص سازشگره که اخلاقش چشم قربانه درحالی که می دونه این کار صحیح نیست اما نمی تونه بذاره کنه
عمو و دایی و اینها هم که تو این دوره خودتون میدونید کلی خواستگارای منو بردن خونه خودشون!
بعدم فکر می کنن داداشم عاقله به اون می گن
انقدر رفتارش با خواستگارهای من بد بوده که تو شهرستان کلا خواستگارام خیلی کم شده. حتی جواب منفی نمیده سر کار میذارتشون
0 دوستدار 0 امتیاز منفی
۱مدت قطع رابطه کن بگو نمیخام باشی خودت باش دختر شدی گناه نکردی که اون نقطه ضعف تورو گیر اورده و اونم ترس توعه ۱بار که نترسی و تو روش وایسی عقب میکشه اگه نکشید تو بکش محلش نزار اومد خونتون برو تو اتاق بعضی افراد عزت پسند نیسن
(350 امتیاز)
عالی گفتی
کاش بتونم
این بخش مربوط به ارسال سوال - درد و دل و اشتراک گذاری تجارب در مورد روابط عاطفی ، ازدواج و مسائل زناشویی می باشد
...