انواع مهریه-مرجع کامل
مهریه زن
مهريه نوعي حق شخصي است که به محض وقوع عقد، زن مالک آن مي شود و عند المطالبه است و در رأس بدهي هاي مرد قرار مي گيرد. مهريه پس از مرگ زن به وراث او مي رسد.
مهريه نوعي هديه از سوي مرد به زن است . امروزه روان شناسان دادن بدان باورند که هديه از سوي مرد به زن ، در ايجاد انرژي عاطفي و تقويت عشق و بسيار مفيد و مؤثر مي باشد.
اقسام مهريه
1) مهر المسمي: مهريه اي است که در زمان عقد با توافق طرفين انجام مي شود.
2) مهر المثل: هرگاه در زمان عقد مهر المسمي تعيين نشده باشد، و بعدها با توافق هم يا با توافق دادگاه مهر المسمي تعيين شود به آن مهر المثل مي گويند .
3) مهر المتعه: مهري که مرد به زن بر اساس وضعيت فقر و غناي خود مي دهد.
جوانان بايد مهريه اي را تعيين کنند که متناسب با توانايي مالي آنها باشد. مهريه به نرخ روز است. قانونگذار و ساختار حقوقي جامعه ما، براي همگام بودن با تحولات اقتصادي و اجتماعي جامعه، مسأله مهريه را به نرخ روز مطرح کرده است. کليه مهريه اي که از سوي مرد به زن پرداخت مي شود بايد مطابق با شاخص هاي بانک مرکزي و نرخ تورم محاسبه وسپس به زن پرداخت شود.
مقام تشريع، مؤخر بر مقام تکويني است. مهريه وابسته به طبيعت مهر پذيري زن است که خداوند به طور طبيعي آن را در وجود زن به وديعه گذاشته و شارع مقدس در قوانين خود آورده است، اما در کشورهاي غربي حق و حقوق زن صورت ديگري دارد و مهريه معين نمي شود .
اگر مردي مهريه همسر خود را پرداخت نکند، دادگاه پس از مراجعه زن براي طلاق ،او را محکوم به پرداخت مهريه مي کند. البته در صورت عدم توانايي مالي ،مرد دادخواست اعسار از زندان مي دهد. اگر دادگاه اعسارش را پذيرفت مهريه را تقسيم مي کند و از زندان آزاد مي شود، اما اگر با داشتن توانايي مالي، مهريه را نپردازد بايد تا روز پرداخت مهريه در زندان بماند.
شرايط مهريه
1) ماليت داشتن:مرد نمي تواند بگويد تمام هواي تهران را مهريه قرار مي دهم.
2) قابل تملک باشد:مرد نمي تواند ميدان آزادي را مهريه همسرش قرار بدهد، زيرا جزو اماکن عمومي است.
3)معين باشد:يعني مجهول نباشد؛ يعني نمي تواند فلان جواهري را که در ته اقيانوس آرام است ، مهريه قرار دهد.
چيزهايي که مي توانند به عنوان مهر قرار بگيرند عبارتند از :
1) عين باشد مثل باغ
2) دين باشد مثل چک، سفته، برات
3) منفعت باشد مانند منفعت باغ
4) انجام کار مثل ساختمان خانه
5) آموزش باشد مثل آموزش قرآن و نقاشي
6) حقوق مالي باشد مثل سر قفلي يا حق تأليف ترجمه ها
بايد توجه نمود که فوت زوج در مهريه تأثير گذار نيست و مهريه از ماترک شوهر ( آنچه به جا گذاشته) برداشته مي شود. چنانچه زن هم بميرد، مهريه ساقط نمي شود. مهريه ارث است و به وراث وي خواهد رسيد.
هنگام فسخ نکاح ،در صورتي که دختر وظايف زناشويي را انجام داده باشد ،مهريه به او تعلق مي گيرد ، اما زماني که فقط عقد شده وهنوز عروسي نکرده باشد، نصف مهريه به او تعلق مي گيرد.
در صورت درخواست طلاق از سوي زن ، آيا اين درخواست براي دريافت مهريه نيز کافي است ؟
اگر مرد متقاضي طلاق باشد در رأي دادگاه، کليه حقوق شرعي و قانوني و عرفي زن لحاظ مي شود، مانند: مهريه، نفقه، نفقه ايام عده و حتي جهيزيه، حضانت فرزندان و اجرت المثل. اما اگر طلاق به خواسته مرد نباشد و زن به جز طلاق ، مهريه خود را نيز مطالبه کند، بايد دادخواست جداگانه اي به دادگاه تقديم کند که تحت عنوان دادخواست مطالبه مهريه از طرف زوجه مي باشد.
يا جهيزيه به مرد هم تعلق مي گيرد؟
جهيزيه اي را که بر حسب عادت و آداب و رسوم به منزل شوهر مي برند ،به منزله انصراف از مالکيت محسوب نمي شود و تماماً متعلق به زن است و مرد حق هيچ گونه دخل و تصرف يا تبديل اثاثيه را ندارد.
مرد فقط مي تواند در حد عرف معمول و رايج از وسايل استفاده بکند، زيرا طبق ماده 1118 قانون مدني، استقلال مالي زن به رسميت شناخته شده و جهيزيه جزو اموال زن است و زن اختيار دارد که با جهيزيه خود هر کاري را که مي پسندد انجام دهد.
چه راهي براي ثابت کردن مالکيت زن بر جهيزيه وجود دارد ؟
براي اثبات مالکيت زن بر جهيزيه بايد:
1) در زمان عقد، فهرستي را تهيه کنند که به نام "سياهه جهيزيه" معروف است. به خانواده ها توصيه مي شود اين فهرست را به امضاي زوج، زوجه، دو نفر از بستگان زوج و دو نفر از بستگان زوجه برسانند و اگر شهود هم دارند به امضاي شهود نيز برسانند و همانند سند ازدواج از اين سياهه جهيزيه، مراقبت کنند تا در روز مبادا دچار اختلاف نشوند.
2) شهادت شهود
3) مراجعه به عرف
4) ارايه برگه خريد از سوي زن: اگر زن برگه خريد ارايه بدهد دادگاه مي تواند با بررسي هاي لازم در مورد استرداد جهيزيه اقدام کند.
نحوه وصول مهريه
1 ) ارسال اظهار نامه از سوي زن به شوهر
2) از طريق اجراي ثبت
3) از طريق دادگاه ها
اظهارنامه نوعي اوراق چاپي موجود در دادگستري است که داراي دو ستون خواهان و خوانده مي باشد. خواهان (زوجه) ، اظهارات خود را در مورد در خواست مهريه، در رديف خواهان مي نويسد وآن را براي خوانده (زوج) از طريق دادگاه مي فرستد .در رديف خوانده، اظهارات زوج نيز ثبت مي شود . در اين هنگام زوجه همنچنان بايد تمکين کند ، چرا که در غير اين صورت ناشزه محسوب مي شود و نفقه به او تعلق نمي گيرد .
اگر مرد توانايي پرداخت مهريه را داشت اما از پرداخت آن خودداري کرد ، زوجه مهريه خود را به اجرا مي گذارد .چنانچه ظرف مدت ده روز مالي، زن دارايي شوهر را معرفي کند، فوراً نسبت به توقيف آنها اقدام مي شود، اگردارايي زوج فقط حقوق او باشد ،( اگر مرد همسر ديگري نداشته باشد)تا يک چهارم آن ماهانه به زوجه تعلق مي گيرد،تا زماني که مهريه کاملاً پرداخت شود و مرد تا پرداخت کامل مهريه زن نمي تواند از کشور خارج شود اما در صورتي که مرد اموال ديگري غير از حقوق داشته باشد دادگاه اموال او را مي فروشد و مهريه از اين طريق پرداخت مي شود.
اما اگر مرد توانايي مالي نداشت ،زن مي تواند به دادگاه خانواده مراجعه کند و دادخواستي مبني بر استرداد مهريه به دادگاه بدهد . دادگاه به دادخواست او رسيدگي مي کند در صورتي که زوجه مستحق دريافت مهريه باشد ، دادگاه حکم به پرداخت مهريه مي دهد .در اين صورت مرد موظف مي شود از زمان تعيين شده توسط دادگاه ، مهريه همسرش را بپردازد. اگر مرد مالي داشته باشد و زن فکر کند که در طول مدتي که دادگاه تشکيل مي شود، مرد آن مال را مي فروشد يا جابه جا مي کند، از دادگاه مي خواهد قرار تأمين خواسته صادر کند ، با اين درخواست قرار تأمين صادر مي شود و مال تا صدور حکم دادگاه، توقيف مي شود . از اين مال تأمين شده مي توان ، مهريه را برداشت در غير اين صورت ،عدم پرداخت مهريه، ضمانت اجرايي دارد.
بنابراين بهتر است مهريه متناسب با توانايي هاي مالي زوج باشدو در زماني که زن و شوهر در اوج صفا و صميميت قرار دارند ،مهريه پرداخت شود. زوجين مي توانند از آغاز زندگي قرار بگذارند، ماهانه، بخشي از مهريه پرداخت شود .اين کار مي تواند از لحاظ عاطفي در زندگي آنان مؤثر باشد .
اگر مرد مازاد بر مستثنيات دين (ابزار کار يا ماشيني که مرد با آن کار مي کند جزو مستثنيات دين است)، داراي تمکين مالي باشد، وصول مهريه از طريق اجراي ثبت يا مراجعه به دفتر خانه سهل الوصول تر است .
مهلت تجديد نظر خواهي بيست روز است . زوجين ظرف اين مدت مي توانند به رأي دادگاه اعتراض کنند. بعد از اينکه رأي دادگاه قطعي شد، زوجه، ماده 2 قانون نحوه اجراي حکومت مالي را اعمال مي کند،يعني اگر مرد معسر نباشد و بدهي خود را پرداخت نکند ،به زندان مي رود ، اما اگر توسط دادگاه معسر شناخته شود، دادگاه رأي به تقسيط مهريه مي دهد .
اگر زني هنگام ارايه در خواست استرداد مهريه توان مالي کافي براي باطل کردن تمبر نداشته باشد دادخواست اعسار مي دهد، اما پس از دريافت مهريه بايد هزينه هاي مربوطه را پرداخت کند .
مقاله از : آقای شهروز نصیری / استاد دانشگاه